از زندگی آموختم…..آموزش -۲-
امروزه آموزش ما اینگونه است که معلم یا استاد، درس را آماده و حفظ میکند -که البته گاهی هم این کار از ترس حضور بازرسها صورت میگیرد- و بعد آن درس را برای دانشآموزان طوطیوار تکرار میکند.



نویسنده: طارق سویدان
ترجمه: علی رشیدی
مبانی و اصول آموزش:
باید آموزش نوین را بر مبنای این مبانی و اصول بنا کرد:
۱-از نظر علمی ثابت شده است که دانشآموز از طریق مشارکت و کارگروهی بیشتر میآموزد تا اینکه فقط گوش دهد و درس را حفظ کند.
امروزه آموزش ما اینگونه است که معلم یا استاد، درس را آماده و حفظ میکند -که البته گاهی هم این کار از ترس حضور بازرسها صورت میگیرد- و بعد آن درس را برای دانشآموزان طوطیوار تکرار میکند.
به قول بعضی از دوستان، آموزش ما بر مبنای قاعدهی صُب (بریز) و کُب (خالی کن) پیش میرود.
یعنی معلم و استاد، اطلاعات را در سر و مغز دانش آموز میریزد و دانشآموز هم همان اطلاعات و دانستهها را عیناً روی ورقهی امتحان خالی میکند و بعد فراموش میکند.
این در حالی است که از لحاظ علمی ثابت شده است که دانشآموز هر چه بیشتر با گفتگو، مناقشه و ابراز تجربیات خود، مشارکت داشته باشد، دانش و سواد بیشتری فرا میگیرد.
۲- از نظر علمی ثابت شده است که همهی افراد با یک شیوه و روش واحدی یاد نمیگیرند، بلکه با شیوهها و روشهای متفاوتی میآموزند.
بنابراین نظامآموزشی ما باید به گونهای باشد که هر دو دانشآموز تیزهوش و کندذهن را مدنظر قرار دهد.
همچنین مدنظر داشته باشد که ممکن است یک دانشآموز در یک مجال تیزهوش و در مجال دیگر کندذهن باشد.
بنابراین نظام آموزشی، باید متناسب با سرعت یادگیری دانشآموزان، طراحی شود که البته الان در روشهای آموزشی جدید در دنیا این موضوع لحاظ شده است.
اما متأسفانه همانطور که گفتم روشهای آموزشی ما بر مبنای قاعدهی (صُب و کُب) و به طور یکسان برای هر نوع سطح فکری طراحی شده است.
۳- از نظر علمی ثابت شده است، آموزشی که همزمان و در آنِ واحد، هم فردی و هم گروهی است بهتر از آموزشی است که تنها فردی و یا تنها گروهی باشد.
بنابراین روشهای آموزشی جدید در حال حاضر، کاملاً واضح و مشخص بر این مبنا پیریزی شده است.
اینکه یک دانشآموز یک سرعت مشخص در یادگیری دارد و آن یکی سرعت دیگری دارد، اما هر دوی اینها در کنار یک گروه سرعت متفاوتی پیدا میکنند.
و به هر حال با تکنیکهای کاملاً واضح و مشخصی این روش را پیاده میکنند.
در حالی که اکنون این روشهای آموزشی نوین و تأثیرگذار در دنیا وجود دارد، روشهای آموزشی ما متأسفانه از این برنامهها و روشهای جدید خالی است.
۴- از نظر علمی ثابت شده است که دانشآموزان ضعیفتر از دانشآموزان مستعدتر و توانمندتر درس یاد میگیرند.
میتوانم برای آنهایی که علاقهمند هستند، مراجع و آمارهای علمی مرتبط با این ادعا را ارائه کنم.
بنابراین باید روشهای آموزشی بهگونهای باشد که اجازه دهیم، دانشآموز مستعدتر در یاد دادن به دانشآموز ضعیفتر مشارکت داشته باشد که البته در حال حاضر روشهای آموزشی مبتنی بر این اصل در دنیا وجود دارد و اجرا میشود.
۵- از نظر علمی ثابت شده است که باید در آموزش، نظم و سیستمی واضح وجود داشته باشد اما نه در حدی که خشک و غیرقابل انعطاف باشد.
بنابراین نبود سیستم و نظم یا وجود سیستم و نظم اما همراه با خشکی و عدم انعطافپذیری هر دو نامطلوب و ناکارآمد است.
راه حل این است که در کنار نظم و سیستمی واضح، انعطافپذیری و نرمش هم وجود داشته باشد.
اما اینکه چگونه در ایجاد این نظم و سیستم، خشکی و انعطافپذیری را با هم جمع کرد؛ اکنون مؤسساتی در دنیا هستند که این کار را انجام میدهند.
۶- از نظر علمی ثابت شده است که اگر به دانشآموزان و دانشجویان حق انتخاب روش آموزش داده شود، این کار در افزایش یادگیری آنها تأثیر خواهد داشت. هر چه گزینههای بیشتری در اختیار آنها گذاشته شود و حق انتخاب بیشتری داشته باشند- مثلاً اینکه چه میخواهد بیاموزد؟ یا با چه روشی میتواند یاد بگیرد؟ و … – فرصت یادگیری و آمادگی بیشتری در یادگیری پیدا خواهند کرد.
من در ارتباط با اینکه، دنیا در حال حاضر به چه روشها و برنامههایی در آموزش رسیده است پژوهشها و تحقیقاتی انجام دادهام که موارد فوق الذکر بعضی از نتایج و دستاورهای همین پژوهش بود.
تابش