تعصب طاعون ملتهاست
یکی از خصلتهای نامیمون و مخرّب که به آسانی میتواند کانون مستحکم یک ملت بزرگ و مقتدر را ریشهکن کند، تعصب است. سرطان تعصب با لایهها و اشکال مختلفی در میان آحاد یک ملت ایجاد شده و با نمود عملی در میان آنان، عوامل وحدت و یکپارچگی را از بین برده و خلأهای جبران ناپذیری ایجاد مینماید که در نتیجه بجای محبّت، مودّت، برادری و برابری جای این خصلتهای وصل کننده را بیماریهای فصل کننده از قبیل کینه، نفرت، اختلاف و چنددستگی میگیرد و زمینۀ دشمنیها و خانهجنگیها را فراهم میسازد.
تعصب در منش و رفتار آدمی تأثیر مخرّبی بجای گذاشته و سلامت و کمال فطری را در وادی مهلک سقوط و هبوط قرار میدهد و تصویری نابرابر و واژگونی از واقعیتهای مسلّم زندگی در برابر فرد متعصب به نمایش میگذارد که در بسیاری از موارد چشم بر حقایق بسته و خود را در وادی جهل و نادانی میافکند. در طول تاریخ زندگی بشر، هرگاه مرض تعصب در زندگی انسان رخنه کرده است، جز هلاکت و نابودی و رسوایی و نامبدی در صفحات تاریخ اثری دیگر از خود بجای نگذاشته است و چه بسا ملتهای مقتدر و بزرگی که بر اثر ابتلا به تعصب، تکه تکه و نابود شدند و هیچ اثری از آنان باقی نمانده است و لیکن بسیار ملتهای کوچک و مستضعفی بوده اند که با اتحاد و یکپارچگی نام خود را در تاریخ جاودان کرده اند.
مدتی است که متاسفانه در وطن مظلوم و هردم غمگسار ما افغانستان، داعیهها و زمزمههای مسمومی برای ایجاد تعصبات قومی، سمتی، حزبی و منطقوی به صورت آشکارا و نهان سرداده میشود و ظاهر امر مبیّن باز شدن صفحۀ تاریک و سیاه دیگری برای مردم این مرز و بوم است. انحصارگرایی حکومت، زایش ائتلافها و دستههای رنگارنگ در مقابل نظام و بروز تنشهای سیاسی و نظامی گوناگون با همسایگان و قدرتهای منطقهای، لحظه به لحظه اوضاع را به سوی تشنج و شعلهور شدن آتش نابسامانی میبرد و امید مردم را به یأس مبدل میگرداند.
متاسفانه رسانههای جمعی و صفحات اجتماعی که آتشبیار معرکه اند و لحظه به لحظه هیزم آتش تعصبات را میافزایند و برای بدست آوردن خوراک تبلیغاتی و خبری خویش، افراد معلوم الحالی را به میزگردهای سیاسی خویش دعوت مینمایند تا با تحلیل سبک و خلاف واقعیت خود، بدون درنظرداشت منافع ملی و مصلحتهای عمومی، مردم را به جناحبندی و صف گرفتن در مقابل همدیگر فرابخوانند. درحالیکه در واقع الامر، این مسند نشینان رسانهای افرادی اند که هیچ خیری در کلام و اندیشههای شان نیست، و به دروغ، خود را دایۀ مهربانتر از مادر شمرده و فریاد عدالتخواهی برای قوم و جناح خاص سرمیدهند.
اما باید دانست که خیرخواه واقعی برای مردم ما، کسی است که خلأی را پرکند، اختلاف و شقاقی را برطرف سازد و مردم را به سوی ملتسازی سوق دهد و بکوشد که همۀ ساکنان این وطن بدون درنظر داشت تفاوتهای گوناگون، در کنارهم مسالمتآمیز زندگی کنند و برای آبادی و آزادی وطن بکوشند و زمینههای ایجاد امنیت سرتاسری و رشد و ترقی مادی و معنوی را فراهم آورند.
نویسنده: عبدالناصر امینی