حسن ظن
نویسنده: عبدالعزیز نصیری
ظن : در لغت به معنی گمان بردن و حدس زدن است و به دو شاخه ی سوءظن و حسن ظن تقسیم میگردد که اولی به معنی بدگمانی و دومی به معنای گمان نیک است.
در تعریف لغوی آن راغب اصفهانی می گوید: آن چه که مورد اعتماد و اطمینان نباشد ؛ اتهام و سوءظن نام دارد.
ظن خوب : یعنی برتری و چیره شدن جانب نیکی بر جانب بدی،
حسن ظن انواعی دارد از جمله حسن ظن به خلق و حسن ظن به خالق در علوم مختلف حسن ظن تعابیر متفاوتی دارد از جمله در روان شناسی باور مثبت به دیگران را همان حسن ظن می دانند.
و از نظر دانشمندان علم اخلاق : حسن ظن به خدای بزرگ آن است که چنان گمان داشته باشی که قطعا تو را می آمرزد و رحمت وافر خویش را بر وجودت سرازیر می کند و تو نیز فرمان بردار اویی .
حسن ظن به نسبت مردم این است که : 《چنان تصور کنی که آنان همیشه در راه خیر بوده و همیشه فرمان بردار خدایند ، و همه ی آنها در این رفتار از تو بهترند.》
اما گنهکاران و بدکرداران و پیروان آرزوهای ناروا و فاسدان که آشکارا به گناه و نافرمانی از حق تظاهر می کنند برازنده ی چنان حسن ظنی نیستند.
و همچنین نفس بدکردار و اماره ی انسان هم شایستگی این را ندارد که به آن حسن ظن داشته باشید، چون اگر این گونه شود فرد خود موجبات هلاکش را فراهم می کند.
حسن ظن و باور مثبت از ایمان به خدا و تربیت نفس سرچشمه میگیرد . وقتی ایمان و شناخت کامل خداوند در زندگی به اجرا درآید به انسان باوری شایسته عطا می کند که فرد مومن با ایمان به خدا و عمل به دستورات او خود و اطرافیانش را با این اخلاق شایسته تربیت می کند . و در سایه ی ایمان و عمل موجب نجات خود و اطرافیان می شود.
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
و همسان کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند، و خدا هم خودشان را از یاد خودشان برد! آنان بیرون روندگان (از حدود شرائع الهی) و خارج شوندگان (از دائرهی ایمان) هستند. (الحشر ۱۹)
در این مجال تعدادی از تربیت های قرآنی که موجب رشد فکری و عملی انسان شده به او اخلاقی نیکو و عملی شایسته می بخشد ؛ را یاد آور می شویم.
مومن در مدرسه ی قرآنی می آموزد که چگونه وارد خانه ای شود و بی اذن و اجازه ی صاحب آن از ورود به خانه ای اجتناب کند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّىٰ تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَىٰ أَهْلِهَا ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
ای مؤمنان! وارد خانههائی نشوید که متعلّق به شما نیست، مگر بعد از اجازه گرفتن (با زنگ زدن یا در کوبیدن و کارهائی جز اینها) و سلام کردن بر ساکنان آن. این کار برای شما بهتر است (از ورود بدون اجازه و سلام). امید است شما (این دو چیز را به هنگام رفتن به منازل دیگران رعایت و آنها را) در مدّ نظر داشته باشید.
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّىٰ یُؤْذَنَ لَکُمْ ۖ وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا ۖ هُوَ أَزْکَىٰ لَکُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ
اگر کسی را در خانهها نیافتید (که به شما اجازه دهد) بدانجاها داخل نشوید تا (کسی پیدا میآید و) به شما اجازه داده میشود. اگر هم به شما (اجازه داده نشد و) گفتند: برگردید، پس برگردید (و اصرار نکنید). این (کار رجوع، زیبندهتر به حالتان و) پاکتر برایتان میباشد. خدا بس آگاه از کارهائی است که میکنید (پس با رهنمودهای او مخالفت نورزید). (النور آیات۲۷ و ۲۸)
این گونه است که خانه ها از خیانت ها و تجاوزها محفوظ می ماند.
و رهنمون های الهی پایه های زندگی او را محکم می سازد چون می داند که خطاب آیات همه ی مردان و زنان مومن اند.
آنگاه که مخاطب قرآن همه ی مردان و زنان مومن است که :《 در محافظت چشمو عورت کوشا باشند 》 آرامشی تمام وجودش را فرا می گیرد که او و خانواده اش و همه ی جامعه از همه خیانت های ناموسی مصون اند چون از نگاه که اولین تیر زهرآگین شیطان است در امان اند.
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ
(ای پیغمبر!) به مردان مؤمن بگو: (آنان موظّفند که از نگاه به عورت و محلّ زینت نامحرمان) چشمان خود را فرو گیرند، و عورتهای خویشتن را (با پوشاندن و دوری از پیوند نامشروع) مصون دارند. این برای ایشان زیبندهتر و محترمانهتر است. بیگمان خداوند از آنچه انجام میدهند آگاه است (و سزا و جزای رفتارشان را میدهد).
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
و به زنان مؤمنه بگو: چشمان خود را (از نامحرمان) فرو گیرند (و چشمچرانی نکنند) و عورتهای خویشتن را (با پوشاندن و دوری از رابطهی نامشروع) مصون دارند و زینت خویش را (همچون سر، سینه، بازو، ساق، گردن، خلخال، گردنبند، بازوبند) نمایان نسازند، مگر آن مقدار (از جمال خلقت، همچون چهره و پنجهی دستها) و آن چیزها (از زینتآلات، همچون لباس و انگشتری و سرمه و خضاب) که (طبیعهً) پیدا میگردد، و چارقد و روسریهای خود را بر یقهها و گریبانهایشان آویزان کنند (تا گردن و سینه و اندامهائی که احتمالاً از لابلای چاک پیراهن نمایان میشود، در معرض دید مردم قرار نگیرد) و زینت (اندام یا ابزار) خود را نمودار نسازند مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدران شوهرانشان، پسرانشان، پسران شوهرانشان، برادرانشان، پسران برادرانشان، پسران خواهرانشان، زنان (همکیش) خودشان، کنیزانشان، دنباله روانی که نیاز جنسی در آنان نیست (از قبیل: افراد مخنّث، ابلهان، پیران فرتوت، اشخاص فلج)، و کودکانی که هنوز بر عورت زنان آگاهی پیدا نکردهاند (و چیزی از امور جنسی نمیدانند)، و پاهای خود را (به هنگام راه رفتن به زمین) نزنند تا زینتی که پنهانش میدارند (جلب توجّه کند و صدای خلخال پاهایشان به گوش مردم برسد و) دانسته شود. ای مؤمنان! همگی به سوی خدا برگردید (و از مخالفتهائی که در برابر فرمان خدا داشتهاید توبه کنید) تا رستگار شوید. (النور آیات ۳۰ و۳۱ ).
هر یک از افراد جامعه و خانواده ی ایمانی بنابر امر خداوند خود را به حفظ حرمت های اخلاقی موظف می دانند و از این دایره ی تعیین شده ی خالق خارج نمی شوند.
آنها همیشه به این که خالقی شنوا و بینا دارند همدیگر را تذکر می دهند و با حسن ظن به هم در سایه ی این باور آسمانی پایه های زندگی خود را بر محبت ، صداقت و خوش بینی استوار می کنند. به گونه ای که هیچ نیرویی نمی تواند آن را سست کند.
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ
بنگر که خدا چگونه مثل میزند: سخن خوب به درخت خوبی میماند که تنهی آن (در زمین) استوار و شاخههایش در فضا (پراکنده) باشد.
تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ
بنا به اراده و خواست خدا هر زمانی میوهی خود را بدهد (و دائماً به بارنشسته و سرسبز و خرّم باشد). خداوند برای مردم مثلها میزند تا متذکّر گردند (و پند گیرند). (ابراهیم آیات ۲۴ و ۲۵ ).
در بخش آراسته شدن به شایستگی ها و رفتارهای نیکو می داند که خداوند با عمل به این آموزه ها درجات عالی او را بالا می برد ، نیکیها او را سربلند در نزد خدا و با عزت در بین مردم می سازد.
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۖ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ
هر کس که کار نیک بکند، به سود خود او است، و هر کس کار بد بکند به زیان خود او است، سپس همهی شما به سوی پروردگارتان بازمیگردید (و نتیجهی اعمال خویش را میبینید). (الجاثیه ۱۵).
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ۗ وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ
هر کس که کار نیک بکند به نفع خود میکند، و هر کس که کار بد بکند به زیان خود میکند، و پروردگار تو کمترین ستمی به بندگان نمیکند. (فصلت ۴۶)
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ
پس هرکس به اندازهی ذرّهی غباری کار نیکو کرده باشد، آن را خواهد دید (و پاداشش را خواهد گرفت).
وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ
و هرکس به اندازهی ذرّهی غباری کار بد کرده باشد، آن را خواهد دید (و سزایش را خواهد چشید). (الزلزله آیات ۷و ۸)
با این آموزه ها خوب دریافته است که عزت در پایبندی به فرامین الهی است و می داند در همه ی اموری که انجام می دهد خدای سبحان او را کنترل میکند و اعمالش ثبت و ضبط می گردد.
و در روزی که همگان در پیشگاه خداوند حاضر می شوند همین افعال ، اخلاق و افکارش را حسابرسی می کنند.
وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَٰذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَهً وَلَا کَبِیرَهً إِلَّا أَحْصَاهَا ۚ وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا ۗ وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا
و کتاب (اعمال هر کسی، در دستش) نهاده میشود (و مؤمنان از دیدن آنچه در آن است شادان و خندان میگردند) و بزهکاران (کفر پیشه) را میبینی که از دیدن آنچه در آن است، ترسان و لرزان میشوند و میگویند: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را رها نکرده است و همه را برشمرده است و (به ثبت و ضبط آن مبادرت ورزیده است. و بدین وسیله) آنچه را که کردهاند حاضر و آماده میبینند. و پروردگار تو به کسی ظلم نمیکند. (چرا که پاداش یا کیفر، محصول اعمال خود مردمان است). (الکهف ۴۹).
وَإِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ
بدون شکّ نگاهبانانی بر شما گمارده شدهاند.
کِرَامًا کَاتِبِینَ
نگاهبانانی که (در پیشگاه پروردگار مقرّب و) محترم هستند و پیوسته (اعمال شما را) مینویسند. ( الإنفطار آیات ۱۰و۱۱ )
با این باور آرامشی تمام وجود بشر را فرا می گیرد. چون خود را مورد کنترل ویژه از طرف خدا می داند افکار خویش را اصلاح می کند ، و اینگونه جامعه اصلاح می شود و این تربیت ایمانی در وجود همه ی افراد نهادینه می گردد.
آنجاست که تمام نیروهای غیبی را خداوند مامور می کند تا باران خیر را برسر جامعه و افراد سرازیر کند.
هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ ۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا
خدا است که به دلهای مؤمنان آرامش و اطمینان خاطر داده است تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند (و یقین و باور خویش را تقویت نمایند). لشکرهای آسمان و زمین از آن خدا است، و خداوند بس آگاه و فرزانه است. (الفتح ۴)
با این آموزه های قرآنی و شناخت احکام الهی است که انسان به اخلاق نیکو و افکار شایسته و حسن ظن می رسد و اطمینانش به خدا و بندگانش بیشتر می شود.
نمونه ای از آن گمان شایسته که نتیجه ی باورهای ایمانی است را یاد آور می شویم.
إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ ۖ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِی تَوَلَّىٰ کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ
کسانی که این تهمت بزرگ را (دربارهی عائشه، امّالمؤمنین) پرداخته و سرهم کردهاند، گروهی از خود شما هستند، امّا گمان مبرید که این حادثه برایتان بد است، بلکه این مسأله برایتان خوب است (و خیر شما در آن است. چرا که: منافقان کوردل از مؤمنان مخلص جدا، و کرامت بیگناهان را پیدا، و عظمت رنجدیدگان را هویدا میکند، برخی از مسلمانان سادهلوح را به خود میآورد. آنانی که دست به چنین گناهی زدهاند، هر یک به اندازهی شرکت در این اتّهام، سهم خود را از مسؤولیّت و مجازات آن خواهد داشت و) هر کدام از آنان به گناه کاری که کرده است گرفتار میآید، و کسی که (سردستهی آنان در این توطئه بوده و) بخش عظیمی از آن را به عهده داشته است، عذاب بزرگ و مجازات سنگینی دارد.
لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْکٌ مُبِینٌ
چرا هنگامی که این تهمت را میشنیدید، نمیبایست مردان و زنان مؤمن نسبت به خود گمان نیک بودن (و پاکدامنی و پاکی) را نیندیشند و نگویند: این تهمت بزرگ آشکار و روشنی است؟ (النور آیات۱۱ و ۱۲ ).
در این حکایت که عده ای پاکی ام المومنین عایشه ( رض ) را مورد اتهام قرار می دهند و بر سر زبان عده ای کوردل افتاده و در نشر و پخش آن کوشا شدند و به گونه ای که مومنین هم از آن سخن می گویند.
اما ببینید که ابو ایوب انصاری و همسرش ( رض ) چه برخورد مومنانه ای با این واقعه دارند.
ابو ایوب از همسرش می پرسد آیا می دانی که مردم راجع به عایشه طاهره ( رض ) چه می گویند؟
گفت بله بدون شک که دروغ است.
هَٰذَا إِفْکٌ مُبِینٌ.
این تهمت بزرگ آشکار و روشنی است.
ابو ایوب می پرسد آیا تو هم چنین می گویی؟:
پاسخ می دهد ؛《 به خداسوگند من هرگز چنین نگویم و هرگز این شایعه را نمی پذیرم.》
و ابو ایوب که به پاکی همسرش کاملا اطمینان دارد می گوید: 《 بخدا قسمکه عایشه از تو برتر و والاتر است.》
که این خود نمونه ای روشن از ایمان و عمل است آنها خود پاکان امت اسلامی بودند و به پاکان و نیکوکردارها حاضر نشدند حتی در ذهن گمان بد داشته باشند .
بلکه همان حسن ظن را در دل و ذهن و روان دارند به زبان می آورند و چه نیکو خداوند هم آن اخلاق شایسته را بنمایش می گذارد.
زمانی که گمان نیکو تمام جامعه و خانواده ها را فرا می گیرد باوری راستین ایجاد می شود ، دل های سخت و تنگ انسان مادی به سینه ای گشاده تبدیل می گردد و مهر و عشق و همدلی جای کینه توزی و حسد و بدخواهی را می گیرد و جامعه در مسیر کمال می افتد و به اوج قله ی انسانیت دست می یابد.
فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَمَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ ۚ کَذَٰلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را (با پرتو نور ایمان باز و) گشاده برای (پذیرش) اسلام میسازد، و آن کس را که خدا بخواهد گمراه و سرگشته کند، سینهاش را به گونهای تنگ میسازد که گوئی به سوی آسمان صعود میکند (و به سبب رقیق شدن هوا و کمبود اکسیژن، تنفّس کردن هر لحظه مشکل و مشکلتر میشود. کافر لجوج نیز با پیروی از تقالید پوسیده، هر دم بیش از پیش از هدایت آسمانی دورتر و کینهاش نسبت به حق و حقیقت بیشتر و پذیرش اسلام برای وی دشوارتر میشود). بدین منوال خداوند عذاب را بهرهی کسانی میسازد که ایمان نمیآورند. (الأنعام ۱۲۵).
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
آیا کسی که خداوند سینهاش را برای پذیرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و دارای (بینشی روشن از) نور پروردگارش میباشد (و در پرتو آن، راه را از چاه تشخیص میدهد، همچون کسی است که هدایت الهی در سایهی اسلام پرتوی به دل او نیفکنده است و درونش با ایمان تابان نشده است؟!). وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راه نمییابد (و قرآن یزدان در آنها اثر نمیگذارد!). آنان واقعاً به گمراهی و سرگشتگی آشکاری دچارند. (الزمر ۲۲).
برای زندگی بهتر و آرامش بیشتر بایستی به همه گمان نیکو داشت و برای رسیدن به مغفرت و بخشش باید این گمان نیک را به پروردگارمان هم داشته باشیم.
خدایا ما را در مسیر سعادتمندی قرار بده و ما را به اخلاق نیکو آراسته گردان و گمان نیک به خودت و به بندگانت را در قلب های ما جای بده ، ای فاتح قلب ها قلوبمان در اختیار توست برتو توکل می کنیم و از تو مدد می جوییم که این جایگاه را از وجود شیطان و همدستانش پاک نما ای مهربان.