حق گوئی های خالد بن یزید
خالد بن یزید رحمه الله از علما و عرفای برجسته، که در علم حدیث مرتبه بسیار بلندی داشت تا جائی که امام زهری رحمه الله نیز از ایشان نقل روایت مینمود.
در حقگوئی به غیر از خدا، از دیگران کوچکترین ترس و واهمهای نداشت. چنانچه عبدالملک بن مروان (از خلفای بنیامیه) را چندین مرتبه به خاطر ارتکاب اشتباهاتش مورد نکوهش و سرزنش قرار داد.
یاقوت حموی میفرماید: یک دفعه از ایشان سؤالی پرسیده شد که چه چیزی به انسان نزدیکتر میباشد؟
فرمود: مرگ.
سپس این سؤال مطرح گردید: به چه چیزی باید دل بست؟
در پاسخ فرمود: عمل.
و در پاسخ این پرسش که در دنیا از چه چیزی بیشتر وحشت میباشد؟
فرمود: دنیا نوعی میراث است که به دیگران منتقل میگردد، بنابراین صاحبان قدرت از ناتوان بودنشان میترسند و ثروتمندان از مفلس بودنشان وحشتزده میشوند، چه اقوام و ملل قدرتمندی که ناتوان شدند و چه ثروتمندانی که دچار افلاس و فقر شدند. لازماً هر کسی که در کبر و غرور و خودباوری گرفتار شد، این حقیقت را باید بپذیرد که بطور کلی از بین رفته است. (معجم الأدباء از یاقوت حموی ج ۴ ص ۱۶۷٫. برگرفته از: لحظه هایی با اهل حق / تالیف: مولانا محمد یونس نگرامی / ترجمه: مولوی یارمحمد امراء)
شاید از خود بپرسید که خالد بن یزید که بود:
خالد نوه معاویه و پسر همان یزیدیست که بارها و بارها راجع به او شنیده اید، خالد همچون برادرش از بزرگان و عالمان و پیشتازان در دین بود به حدی که او را ممتاز به فصاحت و سخاوت و شاعری توانا و متبحر در طب و شیمی می دانستند.
گسترش فتوحات اسلام در قرن اول هجری،موجب شکوفایی فرهنگ و تمدن مسلمانان گردید. علما و دانشمندان بسیاری در علوم مختلف ظهور کردند و با استفاده از علوم ایرانیان و یونانیان و سایر تمدنها و همچنین اهتمام و تفکر خلاق خویش به گسترش علوم پرداختند.از نخستین کسانی که در تاریخ اسلام به علوم عقلی و یونانی توجه کرد،خالد بن یزید بن معاویه بود.او طی سفری به مصر با دانشمندان یونانی و اسکندرانی آنجا و علوم مختلف آشنا گردید و در صدد یادگیری علوم و سپس ترجمهی کتابهایی در زمینهی کیمیا،طب و نجوم به زبان عربی گردید.وی برای این کار از علمای ساکن در اسکندریه کمک گرفت.
نقش خالد بن یزید بن معاویه در گسترش علم
به خالد، حکیم آل مروان میگفتند، چرا که وی ذاتاً دارای فضل و همت والایی بود و به علم و دانش علاقه وافری داشت و هنگامی که به فکر ساختن کیمیا افتاد، دستور داد گروهی از فیلسوفان مصر را که به زبان عربی مسلط بودند، احضار نمایند و از آنها خواست کتابهای کیمیا را از زبان یونانی و قبطی به عربی ترجمه کنند، این اولین بار بود که در اسلام کتابی از زبانی بیگانه به زبان عربی ترجمه میشد. (ابن ندیم، محمد بن اسحاق؛ کتاب الفهرست، ترجمه م. رضا تجدد، انتشارات ابن سینا، ۱۳۴۳، چاپ اول، ص۴۴۲-۴۴۱٫)
زبیر بن مصعب روایت کرده: خالد بن یزید بن معاویه عالم و حکیم و شاعر بود. ابن ابیحاتم او را از طبقه دوم از تابعین شام میشمارد و گویند به دانش عرب و عجم دست یافته بود. از پدرش و از دحیه بن خلیفه کلبی روایت حدیث کرده است و زهری و دیگران از او روایت کردهاند. و نیز بیهقی و خطیب بغدادی و عسکری و حافظ بن عساکر شماری حدیث از او آوردهاند. گفته چون کسی را نمییافت که برایشان حدیث گوید، کنیزان خود را مخاطب میساخت. خالد از صالحین قوم خود بود و در هفته سه روز روزه میگرفت و میگفت: من به کتاب دلبستهام، نه از علمایم نه از جاهلان.(حموی، یاقوت؛ معجم الادباء (نیمه نخست)، ترجمه و پیرایش عبدالمحمد آیتی، تهران، سروش، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۵۲۷٫)