رهبری مسلمانان نخبه گان دروغین یا برگزیده گان راستین



نویسنده: دکتر جمال عبدالستار
مترجم: محمد زبیر جامی
از جمله سنت ها و قوانین خداوند متعال در عرصه خلقت بندگانش این است که درجات برخی را نسبت به برخی دیگر متفاوت قرار داده است؛ لذا بندگانش از نظر خواسته ها و توقعات با هم یکسان نیستند؛ چنانکه هدف برخی رسیدن به هدفی کوچک است وکسانی هستند که رسیدن به مقاصد و مناصب عالی را در سر می پرورانند و یقینا این امر از جمله نشانه های بزرگ خداوند عزیز در تسخیر و اداره این هستی پهناور به حساب می آید، طوری که خود میفرماید: «أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِيّاً وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ/آيا آنان رحمت پروردگار تو را تقسيم مي كنند (و كليد رسالت را به هر كس كه بخواهند مي سپارند؟). اين مائيم كه معيشت آنان را در زندگي دنيا ميانشان تقسيم كرده ايم.
و برخي را بر برخي ديگر برتريهائي داده ايم، تا بعضي از آنان بعضي ديگر را به كار گيرند (و به يكديگر خدمت كنند). و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوري مي كنند بهتر است (كه نبوّت است و نبوّت از همه مقامات برتر است).» [زخرف:32]
بلی!
این نیز از سنت های الهی درمیان بندگان اوست که تعدادی از آنان را بر میگزیند تا سیر حیات را رهبری کرده و عموم مردم را رهبری کنند.
این افراد کسانی هستند که القاب زیادی بر آنها اطلاق می شود، گاهی به آنان بزرگان قوم گفته می شود و گاهی برگزیده شده گان، برخی آنان را به نام اهل حل و عقد می شناسند و بعضی هم اولوا الامر.
علاوه بر اینها اما، مصطلحی که امروزه در میان مسلمانان از همه شیوع بیشتری یافته و برخی را فریفتهی خود کرده است، کلمهی نخبه است. مثل نخبهگان سیاسی یا اقتصادی یا علمی و… که بعضیها گمان میکنند وارثین اصلی زمین و اربابان و رهبران اصلی مردم فقط همینها هستند و بس! ولی آنگاه که به صفات و کارکردهای چنین افرادی که درحال حاضر بر گردهی مسلمانان سوارند، نظری بیندازیم، در میابیم که اینها نه تنها لیاقت رهبری این امت را ندارند بلکه دارای صفاتی اند متضاد با آنچه برای یک رهبر مسلمان تعیین شده است؛ چنانکه هر کس از این گروه از صفات حمیدهی اسلامی و ارزش های دینی دورتر باشد، در سطح بالاتری از نخبهگی قرار دارد!
لهذا یقینا هیچ یک از این به اصطلاح نخبهگان نمیتوانند آن نسل برگزیده ای باشند که برای رهبری امت مورد انتخاب پرودگار عالمیان قرار گرفته اند.
حالا این سوال مطرح میشود که برگزیدهگان الهی برای رهبری این امت چه کسانی میتوانند باشند؟
در پاسخ به این سوال میتوان گفت: آنان افرادی از امت اسلامی اند که در علم به بالاترین درجات و در عبادت به اعلی ترین مقامات دست یافته اند. کسانی که مسایل مربوط به مسلمان را از بزرگترین تا کوچکتریناش به گونه ای عمیق درک کرده و برای مشکلاتاش راهکار ارائه میدهند؛ اینان برگزیدهگان الهی هستند.
برگزیدهگان دارای تاریخی پربار و گرانبها هستند که به خاطر خدماتشان به بندهگان و سرزمینها، متمایز از دیگرانند. آنها کسانی اند که برای بیداری امت، حاضر به دادن انواع قربانیها هستند و برای دفع آزار و اذیت از این امت و رساندن آن به بالاترین سطوح، از هیچ گونه جهد و تلاشی دریغ نمیورزند، آنهم فقط با هدف راضی کردن پرودگار آسمان ها و زمین و نه هدفی دیگر.
اما مدعیان نخبهگی، تاریخ شان مملو است از انواع و اقسام تلاش برای رسیدن به مصالح شخصی. اینان هر کجا سفره ای ببینند به سمت آن هجوم میبرند و به خاطر منافع شخصی شان به دنبال هر صدایی له له زنان روان میشوند، حتی اگر صاحب این صدا شیطان باشد.
اینها به همراه کمونیست کمونیست اند و با سکولار سکولاریست، با مسیحی به کلیسا می روند و در مقابل اربابان نظام سرمایه داری خم و راست میشوند. و با وجود همه اینها ائتلافی دارند ناگسستنی با تمام این اقشار برضد تمامی ارزش های والای اسلامی و اخلاق قرآنی، و تمام هم و غمشان این است که روحِ اسلامِ حقیقی بار دیگر در کالبد این امت، دمیده نشود.
اما برگزیدهگان کسانی اند که اگر مردم در مواقع سختی و بحران به ایشان پناه ببرند، بسوی نجات و راستی رهنمایی شان میکنند و در نفوس شان بذر اعتماد و شجاعت میکارند و راه رشد و امنیت را نشانشان میدهند.
بله! این برگزیدهگان اند که امت را از فروپاشی، تفرقه، منازعه، و کینه های شیطانی نجات میدهند.
ولی اینانی که خود را نخبه خطاب میکنند، کارشان بذر ترس و خوف در دلهای مردمان است و همیشه برای شکست، صدها و هزاران دروازه باز میکنند. همینها اند که برای ایجاد تفرقه و دشمنی در بین ملت، نقشههایی میکشند که حتی شیطان نیز انگشت به دهن میماند و از شر اینها و نقشه های شان به خداوند پناه می برد.
اینها کسانی اند که اگر مردم در وقت سختی به سراغشان بروند، از دیدنشان چیزی جز ترس و وحشت نصیب شان نشده و از شنیدن کلامشان چیزی به غیر از خیالات واهی و از افکارشان جز گمراهی و ضلالت چیز دیگری عاید حال مردم بیچاره نخواهد شد.
اما، برگزیدهگان به ارزشها تمسک جسته و در هر حالتی دین خود را حفاظت میکنند و به آداب و عرف های مسلمانان احترام میگذارند. همه آنها را به راستگویی در گفتار، زیبایی در مظهر و صداقت در خبر میشناسند.
اما نخبه نمایان فعلی، عبارت اند از چهره هایی رنگین و سوء استفاده گر، دور از تمامی ارزش ها، زمانی که آنها را میبینی به خدا پناه میبری و هرگاه سخنان و وعده و وعیدهای تکراری و خیالی شان را می شنوی، آه از نهانت خارج می شود، معروف اند به دروغ گویی و تزویر، با ارزش ها و فضائل اخلاقی مبارزه میکنند و در مقابل، تمام توانشان را برای تقویهی رذائل به کار میگیرند.
برگزیدهگان اما، با هر وسیله ای در پی ایجاد الفت و مهربانی در بین مسلمانان اند، همیشه به دنبال مشترکات میگردند، منطق و استدلال را دوست دارند و تامین مصالح مسلمانان –حتی در نسل های بعدی- برایشان مهم و حیاتی است.
طرف مقابل اما، همیشه از گفتگو و منطق گریزان است، اینان همیشه به دنبال اختلافات روان اند و همه مشترکات را انکار میکنند. دست به هرکاری میزنند که مصالح عامه مسلمانان را نابود کنند و تضاد ها و اختلافات را در بین نسل های مسلمان نهادینه سازند.
بنابر این:
ناچاریم که میان برگزیدهگانی که خداوند انتخابشان کرده تا پیشوای امت باشند و مدعیان دروغینی که در این ایام زمام امور ما را به دست دارند، فرق قایل شویم.
به راستی اگر علمای ربانی این امت، برگزیدهگان واقعی برای رهبری آن نیستند، پس چه کسی مستحق این مقام است؟
واقعا اگر اهل فکر و قلم و علم، نخبهگان راستین این امت نیستند، پس چه کسانی خواهند بود؟
باید از خود بپرسیم: اگر اهل قرآن مشهود فجرگاهان و صاحبان دعاهای مستجاب سحرگاهان، همان هایی که تمام هم و غمشان رساندن دوبارهی این امت به سروری عالم است، همان هایی که در حالت نهان و آشکار از بذل هیچ گونه تلاشی برای رساندن خیر به مردم دریغ نمی ورزند، برگزیدهگان و نخبهگان واقعی این امت نیستند، پس نخبه و برگزیدهی واقعی چه کسی خواهد بود؟