شیخ المحدثین و مورخ الاسلام امام شمس الدین ذهبی
تاریخ ملت ترکمن پر است از فرماندهان و مجاهدین بهگونهای که بیشترین دوران حکمرانی بر ممالک اسلامی توسط اقوام ترکمن صورت پذیرفته است. از سلجوقیها و آلزنگی تا آققوینلوهایی که از طایفه بایندر و خلفای عثمانی که از طایفه قایی ترکمنها هستند بلکه دهها نام دیگر که هر کدام در زمان خود باعث شکوه و عظمت اسلام شده اند تا به راستی لقب ترکِ ایمان که از سوی عربهای مسلمان به آنها داده شد در قالبی عملی تحقق یابد. اما چیزی که این روزها رو به فراموشی رفته این است که قوم ترکمن نه تنها در جنگ آوری و جهاد سرآمد دوران بوده بلکه علما و فرهیختگانی به امت اسلامی تقدیم نموده است که نظیر آنها کمتر یافت میشود. امام شمس الدین ذهبی یکی از نوادر تاریخ در علوم حدیث، رجال و تاریخ اسلامی می باشد؛ آثار علمی، رویکردهای فکری، افق دید بالا، علم، حفظ و توانایی بالای وی در نقد رجال و تصویرسازی تاریخ او بر این امر دلالت میکند بهگونهای که تحقیقات و اجتهادات وی در فن رجال حدیث در نزد اهل علم یکی از معتبرترین اجتهادات میباشد و علما در فن حدیث برای تشخیص صحیح یا ضعیف بودن رجال حدیثی به آثار وی رجوع میکنند و این برای فخر ورزیدن وی کافی است.
خواستگاه و نسب امام ذهبی
امام المحدثین و مورخ الاسلام شمس الدین ابو عبدالله محمد بن احمد بن عثمان بن قایماز بن عبدالله الذهبی، الفارقی الدمشقی الشافعی، در ماه ربیع الآخر سال ۶۷۳ ه.ق/ اکتبر ۱۲۷۴ م، از خانوادهای اصالتا ترکمن در قریه کَفَر بَطنا که از آبادیهای غوطه دمشق است دیده به جهان گشود. خانواده وی از وابستگان بنی تمیم بودند و در شهر مَیّافارقین که امروزه نام آن به سیلوان تغییر کرده و از مشهورترین شهرهای دیاربکر در ترکیه کنونی است زندگی میکردند. به نظر میرسد جدش قایماز زندگی خود را در آنجا سپری کرده و در سال ۶۶۱ هجری قمری وفات نموده است؛ خود امام ذهبی در این مورد میفرمایند: ” قایماز فرزند شیخ عبدالله ترکمانی فارقی جد پدرم می باشد” پدرش نیز شهاب الدین احمد تقریبا در حدود سال ۶۴۱ هجری قمری به دنیا آمدهاند و به صنعت طلاسازی روی آورده اند تا جایی که ماهر در آن کار شده بود به همین دلیل در بین مردم مشهور به ذهبی بود.
سبب تسمیه ذهبی
مورخین اسلامی ایشان را به سبب شغل پدرشان به ابن ذهبی(طلاساز) میشناسند. چنانکه خود ایشان نیز با همین لقب خود را معرفی مینماید و گاه در برخی نوشتههایش خود را «ابن الذهبی» معرفی میکرد. ظاهرا او نیز در آغاز به صنعت پدر اشتغال داشت به همین سبب نزد برخی از معاصرانش همانند صلاح صفدی و تاج الدین سبکی و حافظ شمس الدین حسینی و عمادالدین ابن کثیر و… به ذهبی شناخته میشد و بحق این نام زیبنده ایشان بود زیرا که گوهر های فراوانی از دل قرآن و سنت استخراج نمود که معاصرینش و آنان که بعد از ایشان آمدند بر این سخن صحه خواهند گذاشت.
طلب علم و سفر های علمی ایشان
امام ذهبی از عنفوان جوانی خود طلب علم را آغاز نمود و به صورت خصوصی به علم قرائات، تاریخ و حدیث شریف اهتمام ورزید. زمانی که طلب علم حدیث را در سال ۶۹۰ هجری آغاز نمود تنها ۱۸ سال سن داشت و به حق میتوان گفت که ایشان عمر مبارک خویش را در راه تحصیل علم وقف نمود تا اینکه وفات نمود.
سرآغاز سفرهای وی در سرزمین شام بود و ایشان در این سفرها به حلب، بیت المقدس، رمله، نابلس، بعلبک، طرابلس، حمص و حماه و… رفته و نزد بیشتر شیوخ این شهرها حدیث شنید.
سفر ذهبی به مصر یکی از بارزترین سفرهای زودهنگام او بود. بنظر میرسد او در ۱۶ رجب سال ۶۵۹ هجری وارد مصر شد پس در مصر به شهرهای قاهره، اسکندریه و دمیاط سفر کرده و از جماعت بزرگ علمای آنها حدیث شنید که از مشهورترین آنها میتوان به ابن دقیق العید و علامه شرف الدین دمیاطی اشاره کرد. همچنین نزد صدرالدین سحنون قرائت خواند و نزد وی قرائت ورش و حفص را در مدت یازده روز به پایان رساند.
در سال ۶۹۸ ﻫ ق یعنی پس از وفات پدر، ذهبی به قصد حج به سرزمین حجاز سفر کرد. در این سفر گروهی از یاران و شیوخِ وی او را همراهی میکردند؛ از جمله: شیخ دارالحدیث مدرسه مستنصریه ابوعبدالله محمد بن عبدالمحسن معروف به ابن خرّاط حنبلی (۶۳۸-۷۲۸ﻫ). ذهبی در این سفر از ابن خراط حنبلی کتاب «الفَرَج بعد الشِده» را شنید. همچنین در مکه و عرفه و مِنی و مدینه از گروهی از شیوخ حدیث شنید. بهعلاوه آنچه بیان شد ذهبی کتابهای زیادی را درس گرفته که آنها قابل شمارش نیستند. و از او افراد قابل توجهی از کوچک و بزرگ علم فراگرفتند. تا این که فرموده تاج الدین سبکی (متوفی ۷۷۱هـ) بر او صادق آمد که فرمودند: “از ایشان جمع بزرگی علم آموخت، و همواره خدمت این فن را میکرد تا اینکه در آن ثابت قدم شد. و شب و روز خسته شد و اما زبان و قلم ایشان خسته نشد. و نام ایشان ضرب المثل شده بود و در مسیر خورشید میرفت اما وقت باران ناپدید نمیشد. و در هنگام شب هم غیبش نمیزد. و در دمشق اقامت گزید و از سایر سرزمینها به سوی او رخت سفر بسته میشد. و ایشان در بین آنها سایهای برای اهلش بود و شرفی بود که دنیا و آنچه در دنیا هست به او میبالید و افتخار میکرد. گاهی از تبسم گلها و قهقهه حوضچههایش آنها را در حال خنده میدید. و گاهی هم لباس وقار و فخر را برتن میکرد به خاطر اینکه در بین ساکنین آن امامان معدودی وجود داشت.
چگونگی تحقیقات ذهبی
کوشش او در فراگیری علم فقط به علوم قرائت و حدیث محدود نبود، چنانکه کتاب حاجبیه را در علم نحو از «ابن ابی العلاء نصیبی بعلبکی» شنید. در علم ادب عربی در محضر امام اهل ادب مصر در آن زمان ابن نحاس حاضر گشت. علاوه بر آن در بسیاری از محافل شعر و لغت و ادب شرکت نمود. به کتب تاریخ اهتمام ورزید و کتب زیادی در موضوعات علم مغازی، سیره ،تاریخ عمومی، کتب تراجم و بیوگرافی و… از اساتید و شیوخ آن زمان درس شنید.
از مطالعه کتب او دریافته میشود که عموما اهتمام او در علوم دینی میباشد و همچنین علومی که برای پیشبُرد دین لازم است از جمله: علوم نحو، لغت، ادب و شعر. علاوه بر آن ایشان برای آشنایی با افکار مختلف بعضی از کتب فلسفی را نیز مطالعه نموده بود.
با همه این اوصاف نام ذهبی با علم حدیث و جرح و تعدیل عجین شده است و چه کسی است که نداند او از بزرگترین محدثین و علمای جرح و تعدیل تاریخ اسلام بوده است.
اساتید ذهبی
ذهبی از افراد زیادی در علوم مختلف اسلامی از جمله قرائات هفت گانه، حدیث، سیره و… بهره برد من جمله از أبو زکریا ابن الصیرفی، وابن أبی الخیر، والقطن ابن عصرون، والقاسم بن الأربلی اجازه دریافت نمود. همچنین در مسند درس افرادی چون أحمد بن هبه الله بن عساکر، وابن دقیق العید، والحافظ أبی محمد الدمیاطی و… درس استماع نمود بهگونهای که در کتب و منابع روایت شده که اساتید او را تا سیصد هزار نفر شمردهاند.
شاگردان ذهبی
علاوه بر اساتید تعداد شاگردان علامه ذهبی نیز به سبب علم، تحقیقات و تالیفات زیاد بیشمارند. طلاب علم از نقاط مختلف جهان اسلام برای استماع مولفات ایشان میشتافتند و با حرص و طلب فراوان در مسند او مینشستند. چنانکه شوکانی در این مورد می گوید: «تمامی مولفات وی مقبول و مرغوب است. مردم به خاطرش رخت سفر بستند و از او فراگرفتند و سینه به سینه انتقال دادند و آن را در قید حیاتش خواندند و در همه نقاط زمین به اوج رسید. و در آن غالبا تعبیرات و جملات دلنشین و الفاظ زیبایی دارد که نه کسی از همعصرانش و نه قبل از آن و نه بعد از آن هیچ کس آن مسلک را برنگزیدند».
مشهورترین شاگردان:
صلاح الدین الصفدی، الحافظ ابن کثیر، تاج الدین السبکی، الحافظ شمس الدین الحسینی (ت ۷۶۵هـ)، تقی الدین بن رافع السلامی (ت ۷۷۴هـ)، أبو الطیب المکی الحسنی الفاسی (ت ۸۳۲هـ)
ارتباطات شخصی وی و اثر آن در تکوین فکری ایشان
ذهبی ارتباطی بسیار نزدیک با سه تن از شیوخ آن دوران یعنی: جمال الدین یوسف بن عبدالرحمن مِزّی (۶۵۴-۷۴۲ﻫ) و تقی الدین احمد بن عبدالحلیم، معروف به ابن تیمیه (۶۶۱-۷۲۸ ﻫ) و عَلَم الدین، قاسم بن محمد بِرزالی (۶۶۵-۷۳۹ﻫ) برقرار کرد و تقریبا در همه زندگی خود با آنان در رابطه بود. در میان این سه دوست، ذهبی از همه کمسن و سالتر بود و مِزّی از همه بزرگتر. آنان در یک حال هم شیخ همدیگر بودند و هم دوست!
آنچه این رابطه را مستحکمتر میساخت میل آنان به طلب علم حدیث از دوران نوجوانی و تمایلشان به آرای حنابله بود. هر چند مِزّی و بِرزالی و ذهبی هر سه شافعیمذهب بودند. این رابطه دوستی، و نزدیکیِ ذهبی و مزی و ابن تیمیه و برزالی به آرای حنابله بسیاری اوقات منجر به ایجاد مشکلاتی برای آنها شد. مزی به همین سبب آزار دید و ذهبی نیز به سبب آرای خود از ریاست دارالحدیث اشرفیه که بزرگترین دارالحدیث دمشق بود محروم شد.
مناصب علمی امام ذهبی
زندگی علمی امام ذهبی آنطور که نمایان است با تصنیف و تالیف در آغاز قرن هشتم هجری آغاز گردید. وی در آغاز به اختصار برخی از کتابهای مهم به ویژه در زمینه تاریخ و حدیث پرداخت و سپس آغاز به تالیف کتاب بزرگ خود «تاریخ اسلام» نمود که در سال ۷۱۴ هجری کار آن را به پایان رساند. ذهبی در سال ۷۰۳ ﻫ ق خطابت را در مسجد کفر بطنا بر عهده گرفت که قریهای در غوطه دمشق است و تا سال ۷۱۸ ﻫ ق در آنجا ماند. در این روستای آرام بود که ذهبی بهترین کتابهای خود را نوشت.
امام ذهبی ریاست بزرگترین دارالحدیثهای دمشق را در دوران خود بر عهده داشت و هنگام وفات در سال ۷۴۸ ﻫ ق مسئولیت پنج دارالحدیث بر دوش وی بود:
۱– مشهد عروه یا دارالحدیث عرویه که پس از ذهبی، شرف الدین ابن وانی حنفی مسئولیت آن را بر دوش گرفت.
۲– دارالحدیث نفیسیه که ذهبی در بیماری وفات مسئولیت آن را نیز به شیخ شرف الدین ابن وانی حنفی سپرد.
۳– دارالحدیث تنکزیه که پس از ذهبی امام صدرالدین سلیمان بن عبدالحکیم مالکی جانشین وی شد.
۴– دارالحدیث فاضلیه در کَلّاسه. پس از ذهبی شاگر وی تقیالدین، ابوالمعالی، محمد بن رافع بن هجرس سَلّامی (متوفای ۷۷۴ ﻫ ق) جانشین وی گردید.
۵– تربه أم الصالح، پس از ذهبی، شاگرد وی ابوالفداء، عمادالدین بن کثیر دمشقی (متوفای ۷۷۴ ﻫ ق) تدریس در آن را بر عهده گرفت.
آثار و تالیفات امام ذهبی
شاید بهترین راه برای درک منزلت علمی و رویکرد فکری امام ذهبی تعمق و تفکر در آثار بی شمار ایشان و مقارنه و مقایسه با آثار علمی مشابه میباشد که باعث اهتمام ورزیدن علما در عصور بعد به آثار ایشان شد.
امام ذهبی تعداد زیادی از کتابهایی را که مطالعه کرده بود خلاصه نمود که چیزی بالغ بر پنجاه کتاب میباشد، این خلاصهها بیشترشان از کتاب های بزرگی است که نزد آنانکه مطالعه کردهاند اهمیت زیادی دارد. جالب اینجاست که اختصارات ایشان معمولی نیستند که تحت تاثیر جمود و نقل قرار گرفته باشد. بلکه خواننده آن اختصارات با یک روش واضح و دقیق ضمن درک تمام مطالب در زمان خود نیز صرفهجویی میکند. بلکه از اضافات و نظرات نفیس و تصدیقهای شگفتانگیز و تصحیحات امام ذهبی نیز استفاده نماید.
از مهم ترین اختصارات امام ذهبی میتوان به چند نمونه از جمله: تاریخ مصر از ابن یونس (ت ۳۴۷ هـ)، أسد الغابه فی الصحابه از ابن الأثیر (ت ۶۳۰ هـ)، المستدرک على الصحیحین از حاکم النیشابوری (ت ۴۰۵ هـ)، السنن الکبرى از بیهقی (ت ۴۵۸ هـ)، تاریخ بغداد از خطیب بغدادی (ت ۴۶۳ هـ) و تاریخ دمشق از ابن عساکر (ت ۵۷۱ هـ)و… اشاره نمود.
اگر چه ذهبی در دورانی میزیست که جمود فکری و تخلیص بر اذهان سلطه داشت، اما او به لطف وسعت مطالعاتش از این خسیسه برخوردار نبود. شاگرد ایشان صلاح الدین صفدی میگوید: « نزد ایشان نه جمود محدثین (یعنی فقط بر الفاظ تکیه داشته و کاری به معانی نداشته باشد.) و نه کم ادراکی ناقلین را یافتم. بلکه ایشان فقیه و نظریهپردازند. با اقوال مردم و مذاهب أئمه سلف و صاحبنظران دست و پنجه نرم میکرد. و چیزی که باعث شگفت زدگی بنده شده این است که در تصانیف خود هیچ حدیثی را روایت نمیکند مگر اینکه به بیان آنچه از ضعف متن و عدم روشنی اسناد دارد و یا ایرادی که به راویانش وارد شده توجه ویژهای داشت. و کسی دیگر را در آنچه روایت میکند اینچنین پایبند به رعایت این فایده باشد ندیدم…»، همچنین امام ابن حجر عسقلانی که از حفاظ حدیث و بزرگترین علمای حدیث در زمان خود بود میگوید:« آب زمزم را برای این نوشیدم که در حفظ به مرتبه ی ذهبی برسم»
شاید وجه تمایز امام ذهبی از بقیه مولفین کتب تراجم و رجال حدیث این باشد که او تالیفاتش را بر یک عصر و محدوده زمانی معین همچنین بر یک دسته یا گروه خاصی مختصر و محدود نکرد. بلکه از زمان بعثت پیامبر تا عصر خویش در مورد تمام رجال حدیث تحقیق نمود و تالیف کرد.
دانش گسترده امام ذهبی در علم رجال علما را نیز تحت تاثیر قرار داده است چنانکه امام تاج الدین سبکی در این مورد می فرماید: «همانا که (امام ذهبی) شیخ (علم) جرح و تعدیل و مرد (علم) رجال بود. گویا مردمان را در یک مکان جمع کردهاند و ایشان شروع به خبر دادن (از احوال آنان) میکند طوریکه انگار در حضور ایشان هستند.
مولفات امام ذهبی:
طبق برآورد محققان امام ذهبی بیش از دویست کتاب را تالیف نمودهاند. این تالیفات شامل اکثر علوم اسلامی میشوند از جمله علومی مانند قرائات، حدیث، مصطلحات، فقه و اصول فقه، عقائد و علم کلام. البته که بیشتر مولفات ایشان در علم تاریخ و شاخه های آن بوده است و از آن جمله چند کتاب مشهورتر ایشان عبارتند از:
۱- تاریخ اسلام: کتابی است بسیار حجیم و بزرگ و البته عظیم النفع، پرسود و مفید که در موضوع خود همانندی ندارد که در مورد تاریخ اسلام و علماء حدیث بیان شده است.
۲- سیر أعلام النبلاء: پس از تاریخ الإسلام، بزرگترین کتاب امام ذهبی که در این کتاب معرفینامهها و حوادث نزدیک به هفتصد سال را ذکر نموده است.
۳- از دیگر کتب امام ذهبی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: العبر فی خبر من غبر، اختصار المستدرک للحاکم، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تذکره الحفاظ (طبقات الحفاظ للذهبی)، اختصار تاریخ بغداد للخطیب البغدادی، اختصار تاریخ دمشق لابن عساکر، المغنی فی الضعفاء، دیوان الضعفاء والمتروکین وخلق من المجهولین وثقات فیهم لین، التلویحات فی علم القراءات، الکبائر، الرساله الذهبیه إلى ابن تیمیه، الأمصار ذوات الآثار، دول الإسلام، أخبار أبی مسلم الخراسانی، تذهیب تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، معجم الشیوخ الکبیر، معرفه القراء الکبار على الطبقات والأعصار، میزان الاعتدال فی نقد الرجال.
ثناء علماء بر امام ذهبی
علماء ایشان را بسیار ستایش کردهاند بهگونهای که به فضل و امامت وی به ویژه در علم حدیث، تاریخ و رجال شهادت دادهاند.
امام تاج الدین سبکی میفرماید: « شیخ و استاد ما امام حافظ …محدث عصر، در عصر ما ۴ حافظ بین عموم و خصوص وجود دارد که مشتمل بر : مزی، برزالی و ذهبی و والدم(تقی الدین سبکی) می شود و نفر پنجمی در زمان وجود ندارد…، پس بنگرید استاد ما ابوعبدالله(امام ذهبی) همانندی ندارد، او گنجی است که در زمان مشکلات به او پناه برده میشود. امام حفظ در همه وجود و طلای زمانه هم از نظر لفظ و هم معنا! و شیخ جرح و تعدیل و مرد مردان در تمام مسیرها…»
همچنین ابن شاکر کتبی میگوید:« حافظی است که نمیشود (با او) رقابت کرد. متکلمی است که نمیشود با جدال کرد. علم حدیث و رجال حدیث را استحکام بخشید. زندگینامه مردم را به خوبی میشناخت و از ابهام و پوشیدگی تاریخ آنها پرده برداشت. علم زیادی کسب کرد و به جمع بزرگی نفع رساند. کتابهای زیادی تصنیف کرد و (با نوشتن) به صورت مختصر زحمت کتابهای طویل را متقبل شد ».
علامه سیوطی نیز به ثنای امام ذهبی پرداخته و میگوید:« امام حافظ، محدث عصر و خاتمه الحفاظ، مورخ چیره دست، کسی که نامش جاودان و این علم قائم بر نام اوست…، هجده سال در طلب حدیث بود. از جمع کثیری نیز حدیث شنید. او میرفت و در این راه منتخب شده بود تا از آن خسته میشد و تا رسوخش در این راه به آن خدمت نمود. به هفت روش تلاوت مینمود و مردم به آن اذعان دارند…، او کسی که در موردش می گویند: همانا محدثین در علم رجال و دیگر علوم مرتبط با حدیث عیال ۴ نفرند: مزی، ذهبی، عراقی و ابن حجر».
شوکانی نیز به تمجید از امام ذهبی پرداخته می گوید:«تمامی مولفات وی مقبول و مرغوب است، مردم به خاطرش رخت سفر بستند و از او فراگرفتند و سینه به سینه انتقال دادند و آن را در قید حیاتش خواندند و در همه نقاط زمین به اوج رسید. و در آن غالبا تعبیرات و جملات دلنشین و الفاظ زیبایی دارد که نه کسی از همعصرانش و نه قبل از آن و نه بعد از آن هیچ کس آن مسلک را برنگزیدند.»
مرعی بن یوسف الکرمى المقدسی الحنبلى می گوید: «شیخ و امام همام، حافظ ، مفیدالشام و مورخ الاسلام، ناقد محدثین و امام معدلین و مجرحین(کسانی که به علم جرح و تعدیل مشغولند) و کسی که در مدح و قدح افراد بدو تکیه میکنند…، در نقد و بررسی رجال مهارت خاصی داشت. ستونی در جرح و تعدیل افراد بود. دانا به شاخهبندی و اصول گذاری بود. در علم قرائت امام بود. در نظریهپردازی دانشمند بود. با مذاهب أئمه و اصحاب اقوال آشنایی داشت. در بین خلف ایستاده سنت و مذهب سلف را نشر میداد.»
وفات امام ذهبی
امام ذهبی در واپسین سال های عمر بیمار شدند. و چهار سال یا بیشتر چشمان مبارکشان آب آورده و به بیماری آب مروارید مبتلا شدند. او در مدرسه أم صالح و در منزل خویش قبل از نصف شب دوشنبه سوم ذی القعده سال ۷۴۸ هجری / ۱۳۴۸میلادی در مدرسه أم صالح در منزل خود درگذشت و در قبرستان باب الصغیر دفن گردید. در نماز وی عده کثیری از علما از جمله تاج الدین سبکی حاضر گشتند و تمام شاگردانش از جمله صلاح صفدی در رثای وی گریستند.
المصادر والمراجع:
– بشار عواد معروف: مقدمه تحقیق سیر أعلام النبلاء للذهبی، الناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الثالثه ۱۴۰۵ هـ / ۱۹۸۵م. (وعلى هذه المقدمه کانت أکثر الترجمه).
– عبد الله بن ضیف الله الرحیلی: مقدمه تحقیق من تکلم فیه وهو موثوق أو صالح الحدیث للذهبی، الطبعه: الأولی ۱۴۲۶هـ / ۲۰۰۵م.
– ابن شاکر الکتبی: فوات الوفیات، تحقیق: إحسان عباس، الناشر: دار صادر – بیروت، الطبعه: الأولى ۱۹۷۴م.
– الصفدی: الوافی بالوفیات، تحقیق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، الناشر: دار إحیاء التراث – بیروت، عام النشر:۱۴۲۰هـ / ۲۰۰۰م.
– الحافظ الحسینی: ذبل تذکره الحفاظ، الناشر: دار الکتب العلمیه، الطبعه: الطبعه الأولى ۱۴۱۹هـ / ۱۹۹۸م.
– تاج الدین السبکی: طبقات الشافعیه الکبرى، تحقیق: محمود محمد الطناحی، عبد الفتاح محمد الحلو، الناشر: هجر للطباعه والنشر والتوزیع، الطبعه: الثانیه ۱۴۱۳هـ.
– السیوطی: طبقات الحفاظ، الناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى ۱۴۰۳هـ.
– مرعی بن یوسف الکرمى المقدسی الحنبلى: الشهاده الزکیه فی ثناء الأئمه على ابن تیمیه، تحقیق: نجم عبد الرحمن خلف، الناشر: دار الفرقان , مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۴هـ.
– الشوکانی: البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، الناشر: دار المعرفه – بیروت.
نویسنده:پایگاه اینترنتی قصه السلام
ترجمه با اندکی دخل و تصرف : آرمان خرمالی گنبد کاووس، ترکمن صحرا