محبت الله عزوجل



سخن از خداوند عزوجل در بيشتر كتابها با عنوان محبت مردم نسبت به خدا تعبير ميشود. ميبيني كه صدها كتاب پيرامون عشق افراد به خداوند سخن ميراند، ولي تعداد كمي از آنها از محبت و عشق الله نسبت به بندگانش صحبت ميكند، به همين خاطر بهتر دانستم كه در مورد اين مفهوم سخن بگويم.
چگونه خداوند بندهاش را دوست دارد؟ نشانههاي اين محبت چيست؟ نمونههايي از مردمي كه خداوند آنان را دوست داشته است؟ شايد اين سؤال برايت مطرح شود كه: هدف از اين سخنان چيست؟ كافي است بدانيم چهقدر بايد خدا را دوست داشته باشيم، نه! شما از تعداد احاديث و آياتي كه عشق خداوند نسبت به بندگانش را توصيف مينمايد، حيرت زده خواهيد شد! اما هدف از صحبت در اين موضوع آن است كه اين مفهوم در روابط بسياري از مردم با خداوند اصلاح گردد، زيرا ارتباط بسياري از مردم با خداوند ارتباطي عبادي است كه عاري از هر گونه روح است و آن را به عنوان دستوراتی میشمارند كه بايد اجرا شود و عملاً به انجام آن ميپردازند.
گاهي اوقات برخي از مردم ميگويند: خدايا! چرا چنين دستوري به من دادهاي؟ من مجبورم علي رغم ميلم آن را انجام دهم! دليل چنين تفكري آن است كه اين شخص مفهوم محبت پروردگار نسبت به بنده را درک نکرده است!
پس محور سخن پيرامون محبتِ الله عزوجل نسبت به بندگانش است، تا آنجا كه تو را از شخصي كه به صورت عادی خدا را عبادت ميكند و اين عبادت شامل حركاتی طاقت فرسا براي قلبت است به عبادتي كه با عشق آن را انجام ميدهي، منتقل ميسازم.
الله ـ تبارك و تعالي ـ ميفرمايد:«فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ» (مائده/۵۴).
(خداوند جمعيتي را خواهد آورد که خداوند دوستشان دارد و آنان هم خدا را دوست دارند.)
او ميتوانست به ما امر كند كه او را دوست بداريم و ما ميتوانستيم اين كار را بكنيم! ولي او در اين آيه محبت خود را نسبت به بندگانش بر محبت آنان نسبت به خود مقدم ساخته است، گويي خداوند به ما ميآموزد كه در اينجا پيوندي بسيار زيبا وجود دارد، مسأله اين نيست كه پنج وقت نماز بخوانيد يا اين كارها را بكنيد، مسأله، مسألهي عشق و محبت است، پس آنچه ميان ما و آفريننده است، پيوندي است بسيار زيبا كه بر اساس عشق و محبت بنا شده است و اصل اين محبت از الله سرچشمه ميگيرد، در حاليكه او از ما بي نياز است، سپس اين پيوند به محبت ما نسبت به پروردگار اضافه ميشود در حاليكه ما به او نيازمند هستيم، حالاديدي! «خداوند جمعيتي را خواهد آورد که خداوند دوستشان دارد و آنان هم خدا را دوست دارند».
رسولالله (ص) فرمود:
«إنَّ اللهَ إذَا أَحبَّ عَبدًا نادَی جِبريلَ، يَا جِبريل إنِّي أُحبُّ فُلانًا فَأحِبّهُ، فَيُحبُّه جِبريل، فَيُنَادِي جِبريلُ فِي أهلِ السَّماء: يَا أهلَ السَّماء إنَّ اللهَ يُحبُّ فُلانًا فَأحِبُّوهُ، فَيُحبُّهُ أهلُ السَّماء ثُمَّ يُوضَعُ لَه القَبولُ فِي الأرض»[۱].
(وقتي خداوند بندهاي را دوست بدارد؛ جبرئيل را صدا ميزند: اي جبرئيل! من فلاني را دوست دارم پس تو نيز او را دوست بدار. پس جبيرئيل او را دوست میدارد و در ميان اهل آسمان ندا سر ميدهد: اي اهل آسمان! خداوند فلاني را دوست دارد پس شما نيز او را دوست بداريد. اهل آسمان او را دوست ميدارند، سپس پذيرش او در ميان اهل زمين نهاده ميشود.)
بايد ببينيم كه خداوند متعال چهقدر نسبت به ما مهربان است و بندگانش را دوست داشته و آنان را گرامي ميدارد. مبادا رابطهی شما با خداوند رابطهي ترس يا وحشت يا رابطهي آتش باشد. گاهي اوقات بايد اين مفهوم را احساس كنيم، ولي اصل رابطه، عشق و محبت است. ببين الله تعالی چگونه محبتش را نسبت به بندگان اعلام ميكند. برخي از مردم خجالت ميكشند كه در برابر دوستانشان بگويند: ما خدا را دوست داريم، تا مورد تمسخر قرار نگيرند و به عقب ماندگي متهم نشوند.
اما الله ـ تبارك و تعالي ـ در آسمان اعلام ميدارد كه: «اي جبرئيل من فلاني را دوست دارم، پس تو نيز او را دوست بدار.» همين طور جبرئيل (ع) محبتش را پنهان نميكند، پس در ميان اهل آسمان ندا سر ميدهد: «اي اهل آسمان! خداوند فلاني را دوست دارد، پس شما نيز او را دوست بداريد.» اين كافي نيست كه عشق فقط در آسمان باقي بماند بلكه به زمين فرود ميآيد و مردم از آن مطلع ميشوند، ولي چگونه از آن باخبر ميشوند؟ « سپس پذيرش او در ميان اهل زمين نهاده ميشود.»
خداوند گروههاي مختلفي از مردم را دوست دارد و ميفرمايد:
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ» (بقره/۲۲۲)
(بيگمان خداوند توبههکنندگان را دوست دارد.)
توبهکنندگان كساني هستند كه معصيت ميكنند، ولي توبه ميكنند و بازميگردند و توبهيشان صادقانه است، الله Y آنها را دوست دارد و سخناني كه گفته شد در مورد آنها تحقق مييابد و اين نص قرآن است:
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ» (بقره/۲۲۲).
(بيگمان خداوند توبهکاران و پاکان را دوست ميدارد.)
خداوند متعال ميفرمايد:
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (بقره/۱۹۵).
(بيگمان خداوند نيکوکاران را دوست دارد.)
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ» (توبه/۴).
(بيگمان پروردگار پرهيزگاران را دوست دارد.)
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» (مائده/۴۲).
(بيگمان خداوند دادگران را دوست ميدارد.)
پس محبت خداوند مخصوص گروه ويژهاي از مردم مثل پيامبران نيست، بلكه اگر تو بترسي و به وسيلهي توبه از گناهي كه بدان اصرار ميورزي، به خدا پناه بياوري، با اين كار به محبت الله ـ تبارك تعالي ـ دست يافتهاي.
حال اگر خداوند بندهاي را دوست بدارد، چه اتفاقي ميافتد؟!
الله عزوجل در حديث قدسي ميفرمايد:
«مَن عَادَی لِی وَلِيَّاً فَقَد آذَنتُهُ بِالحَربِ».
(كسي كه با دوست من دشمني كند؛ با او اعلام جنگ ميكنم.)
دوست كيست؟ آيا دوست بايد شيخي عمامه دار باشد يا فارغ التحصيل دانشکدهی شريعت يا كساني كه خداوند از آنان به عنوان دوستان صالح خود ياد ميكند، آيا دوستي مختص اين افراد است؟
نه! ممكن است تو هم يك دوست باشي، دوست ميتواند جواني از ميان مردم باشدكه ظاهراً هيچ فرقي با آنان ندارد و كسي توقع ندارد كه او دوست باشد، پس آيه كاملاً واضح و روشن است:
«أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ. الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ» (يونس/۶۲ـ۶۳).
(هان! بیگمان دوستان خدا ترسی بر آنان نيست و غمگين نمیگردند. آنان کسانيند که ايمان آوردند و تقوا پيشه کردند.)
پس به محض ايمان آوردن و ترس از خدا، در زمرهي دوستان و اوليا قرار ميگيري. معناي ترس از خدا آن است كه غالباً در زندگي به دنبال اطاعت از پروردگار و ترك معصيت خدا باشي. اگر اينگونه بودي خداوند با كسي كه با تو دشمني ورزد، اعلان جنگ مينمايد. به اين مهر و محبت بنگر، آيا ميتواني تصور كني كه الله عزوجل با كسي كه دشمن فلان آقا يا فلان خانم است، اعلان جنگ نمايد! زن صالح و پرهيزگاري كه شوهرش او را مورد آزار و اذيت قرار ميدهد، با جنگ و مبارزهاي از جانب خداوند عزوجل روبهرو شده است، آيا مراتب عشق و محبت را تصور ميكنيد؟!
ما از اين رهگذر ميخواهيم بر انديشهي پيوند با خدا تأکيد کنيم، زيرا اين ارتباط پيش از اينكه بر اساس فرمان و تكليف باشد ارتباطی است که اساس آن را عشق تشکيل میدهد.
نشانههاي محبت الله به بنده
۱ ـ حمايت شدن در برابر دنيا:
يكي از نشانههاي محبتِ الله عزوجل به بنده، آن است كه وی را از شر دنيا حمايت ميكند، اجازه نميدهد دنيا او را ببلعد؛ نميگذارد دنيا بر او تسلط يابد و او را جزو كساني كه بيست و چهار ساعته چيزي جز دنيا را نميبينند، قرار نميدهد.
بنابراين اگر ديدي كه در طول بيست و چهار ساعت به ياد خدا هستي، بدان كه اين يكي از نشانههاي محبت الله به بنده است.
رسولالله (ص) میفرمايد:
«إنَّ اللهَ ليَحمِي عَبدَهُ المُؤمِن مِنَ الدُّنيَا ـ وَهُوَ يُحِبُّهُ ـ كَمَا تَحمُونَ مَريضَكُم الطَّعامَ وَالشَّرابَ تَخَافُونَ عَلَيهِ»[۱].
(خداوند از بندهي مؤمنش ـ به خاطر محبت و دوست داشتنش ـ در برابر دنيا حمايت ميكند، همانگونه كه شما به خاطر نگراني بر مريضتان او را از خوردنی و نوشيدني، محافظت ميكنيد.) (اين حديث صحيح است.)
رسولالله (ص) همچنين ميفرمايد:
«إذَا رَأيتَ اللهَ يُعطِي العَبدَ مِنَ الدُّنيا عَلَی مَعَاصِيهِ مَا يُحبُّ فَإنَّما هُوَ استِدرَاجٌ»[۲].
(اگر ديدي خداوند علي رغم معصيتها و گناهان بنده، هر چه از مال دنيا ميخواهد به او ميبخشد، اين استدراج است.)
سپس رسولالله (ص) اين آيه را تلاوت فرمود:
«فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ» (انعام/۴۴).
(هنگامي که آنان فراموش کردند آنچه را که بدان متذکر شده بودند درهاي همه چيز را به رويشان گشوديم تا آنگاه که بدانچه بديشان داده شد شاد و مسرور گشتند، به ناگاه ايشان را گرفتار نموديم و آنان مأيوس ماندند.)
۲ـ دينداري
از ديگر علايم محبتِ الله عزوجل نسبت به بنده، ديندار نمودنش است، اگر ديدي متدين هستي، حتي اگر در ابتداي پايبندي هستي و هر روز يك گام در اين راه بر ميداري، اين يكي از نشانههاي محبت خداوند است.
حتي خواهراني كه هنوز محجبه نشدهاند ولي اين كار را شروع كردهاند و در حال پيشرفت در مسير دينداري هستند، در راه محبت الله عزوجل گام بر ميدارند، دليل آن حديث رسولالله (ص) است:
«إنَّ اللهَ عزوجل يُعطِي الدُّنيا مَن يُحِبُّ وَمَن لَايُحِبُّ وَلَايُعطِي الدِّينَ إلَّا لِمَن أَحبَّ فَمَن أعطَاهُ اللهُ الدِّينَ فَقَد أَحبَّه»[۳].
(الله عزوجل دنيا را به كساني كه دوست دارد و دوست ندارد، ميبخشد و دين را فقط به کسی میبخشد که دوست دارد، پس كسي كه خداوند دين را به او عطا نموده است، او را دوست دارد.)
بنابراين اگر در خودت گرايشي به سمت دينداري يافتي، بدان كه اين يكي از علايم محبت الله عزوجل نسبت به توست.
۳ـ آگاهی در دين
از ديگر نشانههاي محبت الله، آموختن علم دين است، اين مسأله مثل دينداري، پله پله و مرحله مرحله است، يعني تو ميتواني كمكم آن را كسب نمايي، در ابتدا چيزي از دين نميداني، با تجويد شروع ميكني، سپس جزيي از قرآن را حفظ مينمايي و اين يكي از نشانههاي محبت خداوند متعال نسبت به توست.
۴ـ مهربانی
نرمي و مهرباني از ديگر نشانههاي محبت الله عزوجل به بنده است كه به او ميآموزد و او را بردبار و شكيبا ميگرداند، پس آن شخصيت عصبي كه به خاطر بي ارزشترين امور در برخورد با مشكلات واكنش نشان ميدهد و به جوش و خروش ميآيد، احساس ميكند كه اين نشانهها اندک اندک از او دور ميشود و اثبات اين امر سخن رسولالله (ص) است كه فرمود:
«إذَا أرَادَ اللهُ عزوجل بِأهلِ بَيتٍ خيراً أدخَل عَليهِم الرِّفقَ»[۴].
(هنگاميكه الله خير و خوبي را براي خانوادهاي در نظر بگيرد، نرمي و مهرباني را در ميانشان ميافكند.)
۵ـ آسانی در طاعت
يكي از نشانههاي محبت خدا نسبت به بنده آن است كه طاعت را برايش آسان ميگرداند، پس راههاي طاعت و عبادت را به سويش ميگشايد.
۶ـ سختی معصيت
از ديگر نشانههاي محبت الله نسبت به بنده، سخت قرار دادن معصيت و گناه است، پس ديگر نميتواند مرتكب گناه شود و اگر انجام گناه برايش امری عادی باشد، ميبيند كه ارتكاب آن گناه برايش دشوار نيست و ميتواند آن را انجام دهد. اين يكي از علايم مهر و محبتِ الله عزوجل نسبت به بنده ميباشد.
۷ـ پايان نيك
از ديگر علايم محبت الله نسبت به بنده آن است كه پايان كارش را همراه عمل صالح قرار ميدهد و در حين انجام كار نيك ميميرد. اين مسأله بسيار مهم است. برخي از مردم تمام عمر را در اطاعت و عبادت ميگذرانند ولي در حال ارتكاب معصيت الله ميميرند. ابوبكر گويد: اگر يكي از پاهايم در بهشت باشد و ديگري نه، هنوز در امنيت به سر نميبرم.
به همين خاطر در حين انجام معصيت از مرگ بترس، از اينكه وقتي مرگ به سراغت بيايد تو در حال انجام گناهي باشي، برحذر باش. يكي از دلايل عشق و محبتِ الله عزوجل نسبت به بنده آن است که او را در حين عمل صالح ميميراند. در حديث آمده است:
«إذَا أَحبَّ اللهُ عَبدًا عَسَّلَهُ».
(وقتي خداوند بندهاي را دوست بدارد او را شيرين و پسنديده ميکند.)
گفتند: اي رسولالله! او را شيرين و پسنديده ميکند يعني چه؟ فرمود:
«يُوَفِّقُهُ لِلعَمَلِ الصَّالحِ بَين يَدَي أجَلِهِ حَتّی يَرضَی عَنه جِيرَانُهُ ـ أو قَال ـ مَن حَولَهُ»[۵].
(هنگام فرا رسيدن اجلش او را بر انجام کار نيک موفق ميسازد تا همسايگان ـ يا فرمود ـ افراد پيرامونش از او راضي و خشنود شوند.)
برگرفته از کتاب: اصلاح قلبها
نويسنده: عمرو خالد
مترجم: سميه اسکندری فر
________________________________________
منابع :
[۱] ـ بخاری، ۳۲۰۹ و مسلم، ۲۶۳۷ از ابوهريره.
[۱] ـ ابن عاصم، در الزهد، ۱۱، حاكم، ۷۴۶۵ و بيهقی، در الشعب، ۱۰۴۵۰.
[۲] ـ احمد، ۱۶۸۶۰ از عقبة بن عامر . ر. ك: مجمع الزوائد، ۷/۲۰.
[۳] ـ احمد، ۳۶۶۳، حاكم، ۳۶۷۱، بيهقی، الشعب، ۵۵۲۴ و ابونعيم، الحلية، ۴/۱۶۶ از عبدالله بن مسعود. ر. ك، مجمع الزوائد، ۱/۵۳.
[۴] ـ احمد، ۲۳۹۰۶ و حكيم ترمذی، نوادرالأصول، ۱/۴۱۲ از عايشه ـ رضي الله عنها ـ ر. ك: مجمع الزوائد، ۸/۱۹.
[۵] ـ حاكم، ۱۲۵۸ از عمرو بن حمق .