محور سورۀ بروج
محور آیات این سوره هم پیرامون اثبات حیات بعد از مرگ است و با تنوع بیشتری مطلب را ترسیم میکند و استدلال به آیات آفاق که مورد مشاهدهی ما است به اثبات قیامت و محاسبهی کسانی که از مسیر بندگی به



مؤلف: دکتر محمود ویسی
محور آیات این سوره هم پیرامون اثبات حیات بعد از مرگ است و با تنوع بیشتری مطلب را ترسیم میکند و استدلال به آیات آفاق که مورد مشاهدهی ما است به اثبات قیامت و محاسبهی کسانی که از مسیر بندگی به خاطر ایمان به آخرت خارج شدهاند و نه تنها خود منحرف گشته بلکه دیگران را هم وادار و تشویق به شراکت در این انحراف کردهاند و نهایتاً این که ظالمین در نهایت ظلم و ستمشان هلاکت میرسند هم چنان که در سورهی کهف آمده است «وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا» (کهف/۵۹) برا هلاکت ظالمین ما موعدی را قرار دادهایم. و الزامی ندارد که این موعد به بعد از مرگ و آخرت موکول شود چون در سورهی ابراهیم هم آمده است که: «وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» (ابراهیم/۴۲) هرگز گمان نکنید که خداوند از عملکرد ظالمین غافل است.
جزای اصلی و نهایی آنها در آخرت است اما در این دنیا نیز به سزا و جزای اعمال خود که همانا خواری و خفت و ذلت است، خواهند رسید. مؤمنین هم به حسب ایمانشان به قیامت و محاسبهی روز آخرت؛ به جزای متناسب با همان موضعگیریشان خواهند رسید. لازم به یادآوری است که بخشی از جزای مؤمنین و سزای کافرین بنا بر حکمت خداوند در دنیا خواهد بود و بخش عمدهاش هم در آخرت است.
خداوند به نسبت اهل ایمان میفرماید: « إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» (۴۰/۵۱) وقتی که فرموده ما رسولان خود را و مؤمنین را در دنیا نصرت میدهیم، معنیاش این است که ظالمین را به جزای اعمالشان که همانا ذلت و خواری است میرسانیم؛ چون عزت مؤمنین در همان حال ذلت ظالمین را نیز در پی دارد و در آخرت هم خود فرموده که: « وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ » (غافر/۵۱) و این جزا و سزا برای اهل ایمان و اهل کفر در آخرت نیز ادامه پیدا میکند.
تقسیمبندی آیات
از آیهی ۱ تا آیهی ۴ استدلال به آیات آفاق در رابطه با این که ظالمین به سزای اعمالشان خواهند رسید.
از آیهی ۵ تا آیهی ۸ بیان برخورد ظالمانه ظالمین با اهل ایمان و این که خودشان قبل از دیگران و به تعبیر قرآن «شَاهِدِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ» (توبه/۱۷) یعنی خودشان شاهد بر کفر و ناحق بودنشان هستند. این نیست که خود ظالمین عملکرد خود را حق بدانند بلکه اگر با خودشان خلوت کنند یقیناً میدانند که عملکردشان خلاف حق است و البته باید به سرانجامش هم برسند. و جرم مؤمنین از دیدگاه اهل کفر و ظلم فقط ایمان به خداوند بوده است. ایمانی که آنچنان قوتی دارد که کاخ ظالمین را میلرزاند و خواب را بر چشم ظالمین حرام میگرداند.
از آیهی ۹ تا آیهی ۱۱ بیان قدرت و مُلک خداوند است. خداوندی که بندگانش را آرامش و تسلیت میدهد در رابطه با این که همیشه ظلم پیروز نخواهد بود بایستی قدرت مقابله با ظلم ظالمین را هم داشته باشند و تصریح میکند که خداوند این قدرت و مُلک را دارد.
از آیهی ۱۲ تا آیهی ۱۶ بیان صفات خداوند است، و این که ما بیشتر آنها را بشناسیم که حاکی از قدرت و حکمت خداوند هستند و این که خداوند بر مبنای حکمتش از قدرتش استفاده میکند، و این نکته قابل فهم است که ما هم باید با حکمتمان از قدرت استفاده بکنیم چرا که در غیر این صورت با فرعون تفاوتی نخواهیم داشت.
از آیهی ۱۷ تا آیهی ۱۹ بیان این مهم است، خدایی که بتواند یک بار عذاب کند بار دوم برایش بسیار آسانتر و راحتتر است.
از آیهی ۲۰ تا انتهای سوره یعنی آیهی ۲۲ بیان احاطهی خداوند است بر اعمال کافران و منزلت دعوت اسلامی و مقامی که این دعوت دارد.
سایت تابش