نقاط قوت و ضعف فعالیتهای جمعی
از آنجا که قانون خداوند میان آفریدگاناش به متفاوت بودن مردم در درک و فهم و اندیشه و جهتگیریهای آنها جاریست، در نتیجه گروهها پرشمار میشوند.

از آنجا که قانون خداوند میان آفریدگاناش به متفاوت بودن مردم در درک و فهم و اندیشه و جهتگیریهای آنها جاریست، در نتیجه گروهها پرشمار میشوند.
خواسته و اهتمام همهی آنها پشتیبانی از دین اسلام و حفظ و نگهبانی از آن بود؛ اما برداشتهای متفاوت در موفقترین و کارآمدترین راهها برای حمایت از دین، هر کسی را بر آن واداشت، تا برای رسیدن به هدف مورد نظرش راهی را برگزیند و بپیماید که با مسیر دیگران متفاوت بود.
بازتاب منفی پرشمار بودن گروهها:
۱- ضعیف گرداندن دعوت:
نابود ساختن تلاشها و نیروهایی که در این راه بهکار گرفته میشوند؛ همچنین در اندیشه و فکر جوانان شک و دو دلی ایجاد میشود، بر این که کدام یک از آن گروهها بر حق است.
۲- اختلاف داشتن این گروهها در برخی برداشتها و تصوراتی که دارند:
همچنین اختلاف داشتن در اولویت قرار دادن برخی اعمال اسلامی- که گاهی گروهی را برآن میدارد، تا بر دیگران بتازند؛ به دیگران طعنه بزنند و این سبب میشود تا بیشتر به پرتگاه اختلاف نزدیک شوند.
۳- کوتاهی در تربیت جوانان
هر جماعتی راه درست و موفقیتآمیزی دارد که جماعتهای دیگر آن را ندارند. بسنده کردن به یک گونه تربیت ویژه، جوانان را از خوبیهایی که جماعتهای دیگر دارند، محروم میسازد؛ در نتیجه، تربیت بهشکل کامل و پخته و همهسویه انجام نمیگیرد، همچنین در میان برخی جماعتها تصورات و برداشتهای اشتباه و احکامی نادرست و بهدوراز حقیقت وجود دارد، که سبب میشود تربیت صحیح جوانان دچار مشکل شود.
اجتماع در یک گروه بهتر از متفرق شدن در گروههای گوناگون است:
دلیل توجیهی تشکیل جماعتهای گوناگون و روش آنها و سالم و صادق بودن حرکت آنها- هرچه که باشد- همانا نبود جماعتهای متفرق و گوناگون در میدان دعوت اسلامی و هماهنگشدن همهی آنها در یک جماعت، بهتر و برتر از پرشمار بودن جماعتهاست.
فراوانی جماعتها هر چند که رویکردهای مثبت فراوانی داشته باشد؛ با چیزی از کارهای منفیای که بر جماعتها مترتب میشود، برابری نمیکند؛ همانا تفرقه از دیدگاه شرعی نکوهیده است. خداوند میفرماید:
«وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»(آلعمران/۱۰۵)
«و مانند کسانی نشوید، که پراکنده شدند؛ و اختلاف ورزیدند. {آن هم} پس از آنکه نشانههای روشن {پروردگارش} به آنان رسید؛ و ایشان را عذاب بزرگیست.»
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا »( آل عمران/۱۰۳)
« و همگی به ریسمان {ناگسستی قرآن} خدا چنگ بزنید؛ و پراکنده نشوید.»
تفرقه به کشمکش نکوهیده میانجامد. همین کشمکش سبب میشود، توان مسلمانان بیهوده از بین برود؛ و در برابر دشمنانشان دچار شکست شوند. خداوند بلندمرتبه میفرماید:
«وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»(انفال/۴۶)
« و کشمکش مکنید {که اگر کشمکش کنید }درمانده و ناتوان میشوید؛ و شکوه و هیبت شما از میان میرود؛ و شکیبایی کنید، که خدا با شکیبایان است.»
آثار بد دیگری هم وجود دارند، که از تفرقه سرچشمه میگیرند. به برخی اشاره میشود:
- همانا مردم به سبب وجود این تفرقه، در سردرگمی قرار میگیرند و دچار فتنه میشوند. بهگونهایی که این امر بر آنها پوشیده میماند، که کدام یک از این جماعتها در مسیر حق حرکت میکنند؛ و کدام یک از آنها بر باطل هستند. در حالیکه، تلاش برای قانع کردن مردم- برای اینکه همهی جماعتها بر حق هستند- هیچ سودی نخواهد داشت؛ چون در آن هنگام مردم میگویند: اگر همهی آنها بر حق هستند، در یک گروه گرد هم میآمدند، چه علت و توجیهی برای این تفرقه وجود دارد؟
- ترسی که از گستردگی و عمیق شدن گسست اختلافات بین پیروان جماعتهای گوناگون، پس از گذشت مدتی از زمان، وجود دارد. گرچه نیکگمانی میان رهبران جماعتها امروزه غالب است، نمیتوان از این فتنه در امان بود، که انتساب به جماعتها به چیزی تبدیل شود که شبیه تعصبات قبیلهایی یا قومی است.
این فتنهای بسیار بزرگ است که جماعتها گرفتار آن میشوند؛ همچنین مسلمانان به آن بلا گرفتار میشوند؛ و بار گناه آن اختلاف و تفرقه را کسی بر دوش میکشد که برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان تلاش و کمک میکند.
بهرهگیری و سوء استفادهی دشمنان از این تفرقه و فروپاشی از دو رویکرد است:
تلاش دشمنان برای زشت جلوهدادن سیمای اسلام:
مسلمانان با متفرق شدن و ایجاد اختلاف میان خودشان، فتنهای برای همهی مسلمانان، نیز نامسلمانان میشوند و بازتاب بدی در اذهان میگذارند. چون هنگامی که مبلغان واقعیت اسلام را به نامسلمانی عرضه کنند، اختلاف و تفرقه در میان گروههای اسلامی، مانع مسلمان شدن آنان میگردد.
گاهی دشمنان اسلام میخواهند توجه برخی گروههای اسلامی را به خود جلب کنند؛ بنابراین در کنار آنان میایستند و از آنها دفاع میکنند.:
نه برای اینکه اسلام را دوست دارند؛ و نه برای یاری رساندن به این گروه و یا آن گروه، بلکه برای بهرهگیری از گروهی اسلامی بر ضد گروه اسلامی دیگر است.
باید اینجا اشاره شود بهاین که برای هیچ یک از جماعتهای اسلامیای که امروزه پا برجاست و فعالیت میکند، جایز نیست حکم کند که تنها خودش جماعت اسلامیست و بس.
بلکه واجب است که معتقد باشد که خود گروهی از گروههای پرشمار اسلامیست. چون در صورت نخست ( این که معتقد باشد، تنها خود جماعت اسلامیست) به گرفتار شدن در دام تکفیر کردن دیگران و نسبتدادن فسق به آنان میانجامد.
پس بهتر و شایسته آن است که هر مسلمان نسبت به برادران مسلمانش نیکگمانی داشته باشد و خود را تزکیه کند.
منبع:
کتاب نقاط قوت و ضعف فعالیتهای جمعی
مؤلف: دکتر عبدالوهاب الدیلمی
مترجم: محمد جبروتی