نقش معایشت در تربیت – بخش اوّل
مقدمه
تربیتی که منتج به نتیجه مطلوبی شود، پروسهای پیچیده و مستمر است. تربیت به معایشه مربی با متربی نیاز دارد. تربیتی که تنها بر دیداری گذرا، نشستی هفتگی یا مناسبتهای عمومی استوار باشد ناقص و معیوب خواهد بود و قاعدتاً بنایی کامل ساخته نخواهد شد. بر این اساس اگر در پایان پروسه، افرادی متزلزل و سست که ویژگی بارز آنها التزام خشک و کورکورانه است تربیت شدند، نباید تعجب کرد.
اگر سیرت رسولالله -صلیالله علیه و سلم- را بررسی کنیم، میبینیم که اصل معایشت و معاشرت در حیات مبارک ایشان کاملاً مشهود است.
عبدالله بن شقیق -رضیالله عنه- در حدیثی بر این موضوع تأکید میکند. وقتی که او از عایشه -رضیالله عنها- پرسید: آیا رسولالله -صلیالله علیه و سلم- در حالت نشسته هم نماز میخوانده است؟ عایشه -رضیالله عنها- گفت: بله… وقتی که مردم او را زیاد خسته و رنجور میکردند.
ایشان -صلیالله علیه و سلم- با مردم معایشه و رفت و آمد داشت، در میان آنها زندگی میکرد، به استقبال آنان میرفت، آنها را بدرقه میکرد، خطاها و لغزشهای آنان را تحمل میکرد… به این دلیل خسته میشد و این خستگی تأثیر خود را بر بدن مبارکشان میگذاشت تا جائی که نشسته نماز میخواند، برای همین هم بود که خیلی زود پیری به سراغ ایشان رفت… پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا -صلیالله علیه و سلم!
احادیث زیادی شاهد بر این قضیه است. از جمله این احادیث: حدیث انس -رضیالله عنه- است که میگوید: رسولالله -صلیالله علیه و سلم- با ما بسیار مراوده و معاشرت داشت تا جایی که روزی در حال بازی با برادر کوچکم به او میگفت: ای اباعمیر… کبوترت چی شد؟…
سماک بن حرب -رضیالله عنه- نیز در حدیثی بر این موضوع تأکید میکند. او میگوید: به جابر بن سمره -رضیالله عنه- گفتم آیا شما گاهی هم با رسولالله -صلیالله علیه و سلم- دور هم مینشستید؟ او گفت: بله، رسولالله -صلیالله علیه و سلم- وقتی نماز صبح میخواند تا طلوع آفتاب در جایگاه نماز خود مینشست و با اصحاب از گذشتهها صحبت میکرد، شعر میخواند، میخندید و گاهی لبخند میزند.
بر آنیم تا در این نوشته مختصر به این موضوع مهم بپردازیم. میدانیم که نمیتوانیم در این سطور مختصر حق موضوع را ادا کنیم، اما امیدواریم اشارهای گذرا و فتح بابی باشد برای آن دسته از صاحبان قلم که میخواهند در این باب بیشتر و دقیقتر بنویسند.
۱- مفهوم معایشه
معایشه به این معناست که مربی آمادگی خود را برای همراهی و معاشرت با متربیان، استقبال از آنان و نیز نشستن با آنان نشان دهد. معایشه به شکلهای مختلف و متنوعی صورت میگیرد، گاهی به شکل فراهم کردن زمان و مکانی برای حل مشکلات متربیان است، گاهی با مشخص کردن اوقاتی خاص برای به حضور پذیرفتن آنان است، گاهی تعیین اوقاتی برای دیدار با آنان در محل کار یا منزل یا حضور در فعالیتهای متربیان و گاهاً نیز بیرون رفتن و سفر کردن با آنان است. گاهی هم به صورت فراهم کردن زمینههایی برای تماس و ارتباط آسانتر است که میتواند به شکل دیدارهای خصوصی یا در اختیار گذاشتن تلفن و ایمیل باشد. حتی گاهاً مربی باید این آمادگی را داشته باشد که در صورت نیاز وسیله سواری شخصی خود را نیز در اختیار متربی بگذارد.
خلاصه… مجموع اقداماتی که مربی در راستای نزدیک شدن بیشتر به شاگردان خود و تربیت آنان و توجه ویژه به نیازمندیها و حل مشکلات آنان انجام میدهد را میتوان از توصیفات معایشه و معاشرت تلقّی کرد.
۲- لزوم معایشه در فعالیتهای تربیتی
یقیناً یکی از بزرگترین دلایل و انگیزههایی که به محقق ساختن و تطبیق این اصل در فعالیتهای موجود تربیتی وادار میکند، سنگینی امانتی است که بر دوش مربیان قرار دارد. جایگاه والای مربی و سنگینی امانتی که بر دوش اوست، او را وادار میکند تا نهایت جهد و تلاش خود را برای نصیحت، ارشاد و ارتقای متربیان به کار ببرد، چرا اینگونه نباشد در حالی که نصوص زیادی بر این موضوع تأکید دارد.
در این ارتباط رسولالله -صلیالله علیه و سلم- میفرماید: «مَا مِنْ رَجُلٍ یَلِی أَمْرَ عَشَرَهٍ فَمَا فَوْقَ ذَلِکَ إِلَّا أَتَى اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ مَغْلُولًا یَوْمَ الْقِیَامَهِ یَدُهُ إِلَى عُنُقِهِ فَکَّهُ بِرُّهُ أَوْ أَوْثَقَهُ إِثْمُهُ أَوَّلُهَا مَلَامَهٌ وَأَوْسَطُهَا نَدَامَهٌ وَآخِرُهَا خِزْیٌ یَوْمَ الْقِیَامَهِ» (هر شخصی که امارت ده نفر یا بیشتر را بر عهده داشته، روز قیامت خداوند او را در حالی که دستهایش به گردنش بسته حاضر کند، نیکوکاریهایش او را آزاد میکند یا بدیهایش آن را میبندد، اول هر امارت و ولایتی ملامت، میانه اش ندامت و پایانش خواری در روز قیامت است)
ایشان -صلیالله علیه و سلم- همچنین میفرماید: «مَا مِنْ عَبْدٍ یَسْتَرْعِیهِ اللَّهُ رَعِیَّهً یَمُوتُ یَوْمَ یَمُوتُ وَهُوَ غَاشٌّ لِرَعِیَّتِهِ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّهَ» (هیچ بندهای نیست که خداوند سرپرستی مردمی را به او سپرده باشد و او در حال غش و فریب به رعیتش بمیرد مگر اینکه خداوند بهشت را بر او حرام گرداند) یا میفرمایند: «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَکُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» (همه شما مسئولید، همه شما مسئول زیردستان خود هستید) یا در جای دیگر میفرمایند: «مَا مِنْ أَمِیرِ عَشْرَهٍ إِلا و هو یُؤْتَى بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَغْلُولا، حَتَّى یَفُکَّهُ الْعَدْلُ، أَوْ یُوبِقَهُ الْجَوْرُ» (هر امیری که امارت ده نفر را بر عهده داشته، روز قیامت دست بسته آورده میشود، تا اینکه عدالتش او را آزاد کند یا جور و ظلمش او را هلاک کند)
همین نصوص فوقالذکر کافی است تا مربی صادق را به تلاش و جهد بیشتر در ارتباط با تربیت، نصیحت و احسان و نیکویی نسبت به متربیانش وادارد.
٣- معایشه در زندگی مربی اوّل -صلیالله علیه و سلم:
رسولالله -صلیالله علیه و سلم- میفرماید: «المؤمن الذى یخالط الناس ویصبر على أذاهم افضل من المؤمن الذى لا یخالط الناس ولا یصبر على أذاهم» (مؤمنی که با مردم معاشرت دارد و در برابر بداخلاقیها و اذیت آنان صبر میکند بهتر از مؤمنی است که با مردم معاشرتی ندارد و بر اذیت و آزار آنان صبر نمیکند)
رسولالله -صلیالله علیه و سلم- در این عرصه پیشگام و سرآمد بود. ایشان در نقش یک معلم مبعوث شده بود که بیشتر اوقات خود را در اختیار شاگردانش گذاشته بود. شاگردان همیشه ایشان را در مسجد مییافتند، اگر در مسجد نبود در بازار یا در راه با ایشان ملاقات میکردند، اگر در این مکانها نبود به منزلش میرفتند. ایشان -صلیالله علیه و سلم- در منزل از آنان استقبال میکرد، به آنان تعلیم میداد و به پرسشهایشان پاسخ میداد؛ رسولالله -صلیالله علیه و سلم- عادت نداشت مردم را از خود براند بلکه همیشه با لبخند از آنان پذیرایی میکرد.
جریر بن عبدالله البجلی -رضیالله عنه- میگوید: «مَا حَجَبَنِی النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مُنْذُ أَسْلَمْتُ وَلَا رَآنِی إِلَّا تَبَسَّمَ فِی وَجْهِی» (از زمانی که مسلمان شدم رسولالله -صلیالله علیه و سلم- هیچگاه برای ملاقاتمان مانعی ایجاد نکرد و هرگاه مرا میدید تبسمی بر لب داشت)
رسولالله -صلیالله علیه و سلم- در برقراری ارتباط، نزدیک شدن و تأثیرگذاری بر مدعوین و متربیان، بر این خصلت (معایشه) بسیار تکیه داشت. ایشان اسامی مدعوین و متربیان خود را میدانست، از خصلتهای آنان، نام و تاریخ قبایل، نام شهرها و خصوصیات هر شهر، سطح اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنان آگاهی داشت. ناگفته نماند این موارد در ارتباط با افراد جدید و کسانی بود که از اهل مدینه نبودند، اما در مورد صـحابه و یاران نزدیکشان وضعیت فرق میکرد. میتوان گفت تمام خصوصیات و ویژگیهای صحابه را میدانست، نیاز آنان، بیماری و صحت آنان، سفر و اقامت، سطح ایمانی، فکری و روحی، توانایی و بهره آنان در عرصههای تربیت، رهبری، مالی و دعوی را میدانست و با هر کدام مناسب جایگاه و شرایط خودشان صحبت میکرد و به هر کدام بر اساس خصایص و ظرفیت مسئولیت واگذار میکرد.
در این راستا انس بن مالک -رضیالله عنه- از رسولالله -صلیالله علیه و سلم- نقل میکند که فرمود: «أرحم أمتی بأمتی أبو بکر، وأشدهم فی دین الله عمر، وأصدقهم حیاء عثمان، وأقضاهم علی بن أبی طالب، وأقرؤهم لکتاب الله أُبَیُّ بن کعب، وأعلمهم بالحلال والحرام معاذ بن جبل، وأفرضهم زید بن ثابت، ألا وإن لکل أمه أمیناً وأمین هذه الأمه أبو عبیده ابن الجراح» (مهربانترینِ امتم نسبت به امت، ابوبکر است، سرسختترین آنان در دین عمر است، صادقترین و باحیاترین آنان عثمان است، بهترین آنان در قضاوت علی است، بهترین آنان در قرائت کتاب خدا ابی بن کعب است، داناترین آنان به حلال و حرام معاذ بن جبل است، داناترین آنان در میراث زید بن ثابت است، بدانید که هر امتی امینی دارد و امین امت من ابوعبیده بن الجراح است)
۴- فوائد معایشه:
در معایشه فوائد زیادی نهفته است. اگر مربی بتواند معایشه را به خوبی پیاده کند نتایج خوبی خواهد گرفت. مهمترین نتایج و ثمره معایشه عبارت است از:
الف- نیل به اجر و ثواب خداوندی:
رسولالله -صلیالله علیه و سلم- میفرماید: »المؤمن الذى یخالط الناس ویصبر على أذاهم افضل من المؤمن الذى لا یخالط الناس ولا یصبر على أذاهم» (مؤمنی که با مردم معاشرت دارد و در برابر بداخلاقیها و اذیت آنان صبر میکند بهتر از مؤمنی است که با مردم معاشرتی ندارد و بر اذیت و آزار آنان صبر نمیکند)
اگر مربی معنای حدیث را به خوبی درک کند و به دنبال کسب اجری بزرگ باشد، بدون شک سعی میکند تا مضمون حدیث را در روابط خود با متربیانش عملی کند و در معایشه و اختلاط با آنان کوتاهی نکند. او سعی میکند در تربیت آنان و حتی در برابر اذیت و آزار آنان شکیبایی به خرج دهد تا به فضیلت بزرگی که حدیث از آن سخن گفته نائل شود.
ب- نیکویی و آراستگی اخلاق مربی:
معایشه، از مربی الگو و مقتدایی نیکو خواهد ساخت. این ویژگی را میتوان از این مقطع از سخن رسولالله -صلیالله علیه و سلم- اخذ کرد که فرمود:«ویصبر على أذاهم» از آنجایی که در حین معایشه، مربی به الگو بودن خود توجه دارد سعی میکند تا در اخلاق و سلوک خود سنجیدهتر عمل کند. اینکه مربی به اندازه کافی چیزی برای ارائه داشته باشد مهم نیست، مهم طریقه ارائه مؤثر آن و در نهایت اثرگذاری آن در متربی است.
ج- شناخت تواناییها و قابلیتهای متربیان:
مربی میتواند از خلال معایشه و تعامل و معاشرت با متربی، ظرفیتها وتواناییهای متربیان را کشف کرده و آنها را به مسیر درست و مناسب جهت دهد و از تواناییهای هر کدام در جای مناسب و وقت مناسب بهره ببرد. نمونه این فایده را میتوان در سخنان رسولالله -صلیالله علیه و سلم- مشاهده کرد. آنجا که طبق حدیث سابق الذکر مروی از انس بن مالک -رضیالله عنه- فرمود: (أرحم أمتی بأمتی أبو بکر…) (مهربانترین امتم نسبت به امت، ابوبکر است…) یا در حدیثی دیگر میفرمایند: «خذوا القرآن عن أربعه: عن ابن مسعود و أُبیِّ بن کعب و معاذ بن جبل و سالم مولى أبی حذیفه» (قرآن را از ۴ نفر بگیرید: ابن مسعود، أُبیِّ بن کعب، معاذ بن جبل و سالم مولاى أبی حذیفه)
ج- شناخت جوانب ضعف متربیان و تلاش در جهت معالجه آن:
مربی باید برای توسعه و رشد متربیان تلاش کند. یکی از ابزارهای توسعه و رشد متربیان، شناخت نقاط ضعف او و سپس به کارگیری درمانهای مناسب برای بهبود وضعیت و کمک به متربی تا از آن مشکل و ضعف عبور کند. و این جز با معایشه و معاشرت با متربی ممکن نخواهد بود. رسولالله -صلیالله علیه و سلم- از خلال معایشه و معاشرت توانست نقاط قوت و ضعف یاران خود را شناسایی کند، نقاط قوت را بستاید و نسبت به نقاط ضعف هشدار دهد و با نصیحت و دلسوزی، صحابی را به جبران آن تشویق کند. به این روایت که شاهدی بر این مدعاست توجه کنید:
عبد الله بن عمر – رضی الله عنهما- میگوید: «کان الرجل فی حیاه النبی- صلى الله علیه وسلم- إذا رأى رؤیا قصها على النبی- صلى الله علیه وسلم-، فتمنیت أن أرى رؤیا أقصها على النبی- صلى الله علیه وسلم-، وکنت غلاماً أعزب، وکنت أنام فی المسجد على عهد النبی- صلى الله علیه وسلم-، فرأیت فی المنام مَلَکین أخذانی فذهبا بی إلى النار، فإذا هی مطویه کطی البئر، وإذا فیها ناس قد عرفتهم، فجعلت أقول: أعوذ بالله من النار، أعوذ بالله من النار . فلقیهما ملک خر، فقال لی: لم تراعَ . فقصصتها على حفصه، فقصتها حفصه على النبی- صلى الله علیه وسلم-، فقال: نِعْمَ الرجل عبد الله لو کان یصلی باللیل . قال سالم: فکان عبدالله لا ینام من اللیل إلا قلیلاً» (اگر کسی، در زمان رسولالله -صلى الله علیه وسلم- خوابی میدید، آن را برای حضرت -صلى الله علیه وسلم- تعریف میکرد. من هم که در آن زمان، نوجوان بودم و در مسجد نبوی میخوابیدم، آرزو داشتم که خوابی ببینم و آنرا برای پیامبر اکرم -صلى الله علیه وسلم- بازگو نمایم. سرانجام، خواب دیدم که دو فرشته، مرا گرفتند و به طرف دوزخ بردند. دوزخ به صورت چاهی درست شده بود که دو شاخ داشت. در آنجا، چند نفر از کسانی را که میشناختم، دیدم. در آن لحظه، که میگفتم از دوزخ به خدا پناه میبرم، فرشتهای دیگر به ما رسید و گفت: نترس.
صبح آن روز، خوابم را برای خواهرم؛ حفصه رضی الله عنها؛ تعریف کردم. و او آن را برای پیامبر -صلى الله علیه وسلم- تعریف کرد. رسولالله -صلى الله علیه وسلم- فرمود: «عبدالله بسیار انسان شایستهای است. کاش! نماز شب میخواند» راوی میگوید: بعد از آن، عبد الله -رضی الله عنه- شبها خیلی کم میخوابید. (یعنی: بیشتر به عبادت میپرداخت)
هـ – ارزیابی و تصحیح افعال متربیان:
مربی، گاهی در مسیر فعالیتهای تربیتی خود به مواضع و ایستگاههای ارزیابی و بازنگری به هدف اصلاح و ارتقای متربیان نیاز دارد. هیچ کس غیر از مربی نمیتواند متربی را به فعل درست و اقدام صحیح هدایت کند، چون او بیش از هرکسی به متربی نزدیک است و این به برکت معاشرت و معایشه حاصل شده است. در این مورد نیز از سیرت رسولالله -صلى الله علیه وسلم- شاهد داریم:
فعن زید بن أسلم عن أبیه عن عمر بن الخطاب: أن رجلاً على عهد النبی- صلى الله علیه وسلم- کان اسمه عبد الله، وکان یلقب حماراً، وکان یُضحِکُ النبی- صلى الله علیه وسلم-، وکان النبی- صلى الله علیه وسلم- قد جلده فی الشراب، فأُتیَ به یوماً، فأَمَرَ به، فجُلد، فقال رجل من القوم: اللهم العنه، ما أکثر ما یؤتى به ! فقال النبی- صلى الله علیه وسلم-: لا تلعنوه ! فوالله ما علمت: إنه یحب الله ورسوله» (زید بن اسلم از پدرش از عمر بن الخطاب روایت میکند که: عمر بن خطاب -رضی الله عنه- میگوید: در زمان رسولالله -صلى الله علیه وسلم- مردی بود به نام عبدالله که ملقب به حمار (الاغ) بود. او رسولالله -صلى الله علیه وسلم- را میخنداند. آن حضرت -صلى الله علیه وسلم- او را بخاطر شراب خواری، حد زده بود. روزی، همین شخص را (بخاطر شراب خواری) نزد رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- آوردند. پیامبراکرم -صلى الله علیه وسلم- دستور داد تا او را حَد بزنند. یکی از حاضران گفت: خدا او را لعنت کند. چقدر شراب میخورد. نبی اکرم -صلى الله علیه وسلم- فرمود: «او را لعنت نکنید. بخدا سوگند تا جایی که من میدانم او خدا و رسولش را دوست دارد»
رسولالله-صلى الله علیه وسلم- مرد ناسزاگو و لعان را توبیخ کرد با وجود اینکه آن شخص شراب خورده بود زیرا ایشان از خلال معاشرت و معایشه با آن شخص او را کاملاً میشناخت به همین دلیل فرمود: «او را لعنت نکنید. بخدا سوگند تا جایی که من میدانم او خدا و رسولش را دوست دارد») و این سخن به این معناست که همان حمار مشروب خوار، محاسن و حسناتی در اسلام دارد که جز قرین و همراه او کسی دیگر نمیداند و آن همراه کسی نبود جز رسولالله -صلى الله علیه وسلم.
و- شناخت ویژگیهای روحی روانی متربیان:
روحیات افراد با هم متفاوت است. هر کس ویژگیهای خِلقی مخصوص به خود دارد. مربی زیرک کسی است که خصایل روحی و روانی متربی را کشف کرده و ماهیت و نوع تعامل خود با متربی را مناسب با همین روحیات تنظیم میکند و این جز با معاشرت و معایشت ممکن نخواهد بود. در این مورد نیز از سیرت رسولالله -صلى الله علیه وسلم- شاهد داریم:
«فعن عمرو بن تغلب- رضی الله عنه- أن رسولالله- صلى الله علیه وسلم- أُتِیَ بمال أو سبی، فقسمه، فأعطى رجالاً، وترک رجالاً، فبلغه أن الذین ترک عتبوا، فحمد الله، ثم أثنى علیه، ثم قال: «أما بعد: فوالله ! إنی لأعطی الرجل وأدَعُ الرجل، والذی أدع أحب إلیَّ من الذی أعطی، ولکنی إنما أعطی أقواماً لما أرى فی قلوبهم من الجزع والهلع، وأَکِلُ أقواماً إلى ما جعل الله فی قلوبهم من الغنى والخیر، منهم عمرو بن تغلب» . قال عمرو بن تغلب: «فوالله ما أحب أن لی بکلمه رسولالله- صلى الله علیه وسلم- حمر النعم»
(عمرو بن تغلب -رضی الله عنه- میگوید: مقداری مال یا چند تن اسیر جنگی، نزد رسولالله -صلى الله علیه وسلم- آوردند. رسولالله -صلى الله علیه وسلم- آنها را تقسیم نمود. افرادی را از این مال، داد و تعدادی را نداد. به آن حضرت -صلى الله علیه وسلم- خبر رسید که آنانی که سهمی نبرده اند، ناخشنود هستند. رسولالله -صلى الله علیه وسلم- پس از حمد و ثنای خدا، فرمود: «اما بعد: بخدا سوگند، من به بعضی از این اموال، میدهم و به بعضی دیگر، نمی دهم. اما آنانی را که نداده ام، نزد من محبوب ترند از کسانی که به آنها مال داده ام. زیرا من به کسانی که در آنها حرص و طمع میبینم، میدهم. و برخی دیگر را به خیری که خداوند در دلهایشان قرار داده است، میسپارم. و عمرو بن تغلب از آنان است» عمرو بن تغلب میگوید: به خدا سوگند که این سخن رسولالله -صلى الله علیه وسلم- برای من از شتران سرخ رنگ نیز محبوبتر بود)
به تیزبینی رسولالله -صلى الله علیه وسلم- در شناخت خصایل همراهانش و تربیت هر کدام از آنها براساس فطرت، تمایلات و انگیزههای ویژه شان نگاه کنید. براین مبنا مربی نیز ملزم به شناخت خصوصیات روحی و روانی شاگردانش از نزدیک است تا بتواند به کاملترین وجه ممکن با آنها تعامل داشته باشد. بدون شک این مهم جز از طریق معاشرت و معایشت امکانپذیر نخواهد بود.
ز- حل مشکلات خصوصی و خانوادگی متربیان:
مربی دلسوز باید در برنامههای تربیتی خود فضایی فراهم کند که متربیان در آن آرامش روانی داشته باشند. همین آرامش روانی است که استجابت، بازدهی و بهرهوری را به دنبال خواهد داشت. اما تنها مانع بر سر راه ایجاد این فضای آرام، مشکلات خصوصی و خانوادگی متربیان است. مربی میتواند از خلال معاشرت و اهتمام ویژه به حل مشکلات متربیان این موانع را بردارد و به آنها در گذر از این موانع کمک کند.
رسولالله -صلى الله علیه وسلم- نیز به مدد معایشت و معاشرت از نزدیک با اصحاب، اهتمام به حل مشکلات آنان و پرسیدن از احوال و آنچه آنان را آزرده خاطر کرده بود، فضای آرامش بخشی را فراهم کرده بود. به این نمونه از سیرت آن بزرگوار توجه بفرمایید:
«عن أبی سعید الخدری- رضی الله عنه- قال: «دخل رسولالله- صلى الله علیه وسلم- ذات یوم المسجد، فإذا هو برجل من الأنصار یقال له: أبو أمامه، فقال: یا أبا أمامه ! ما لی أراکَ جالساً فی المسجد فی غیر وقت صلاه ؟ قال: هموم لزمتنی ودیون یا رسولالله ! قال: أفلا أعلمک کلاماً إذا قلته أذهب الله همک، وقضى عنک دینک ؟ قلت: بلى یا رسولالله ! قال: «قل إذا أصبحت وإذا أمسیت: اللهم إنی أعوذ بک من الهم والحزن، وأعوذ بک من العجز والکسل، وأعوذ بک من الجبن والبخل، وأعوذ بک من غلبه الدین وقهر الرجال» . قال: ففعلت ذلک، فأذهب الله همی وغمی، وقضى عنی دینی»
(ابی سعید خدری – رضیالله عنه – میگوید: روزی رسولالله -صلى الله علیه وسلم- وارد مسجد شد و مردی از انصار به نام ابوامامه را دید. رسولالله -صلى الله علیه وسلم- فرمود: چه شدهای ابوامامه که غیر از وقت نماز در مسجد نشستهای؟ گفت: ای رسول خدا به خاطر مشکلات و بدهکاریست، رسولالله – صلى الله علیه وسلم – فرمود: آیا دوست داری به تو کلامی را یاد دهم که هرگاه آن را تکرار کنی خداوند مشکلاتت را رفع و به تو توانایی پرداخت دیونت را بدهد؟ گفتم: بلهای رسول خدا، فرمود: صبحگاهان و شامگاهان این دعا را بخوان: (اللهم إنی أعوذ بک من الهم والحزن، واعوذ بک من العجز والکسل، واعوذ بک من الجبن والبخل، واعوذ بک من غلبه الدین وقهر الرجال) [خداوندا از غم و اندوه بتو پناه میبرم و از ناتوانی و تنبلی و بیمیلی بهکار به تو پناه میبرم. و ازترس و بخل و غلبه بدهکاری و قهر مردان بتو پناه میبرم]. ابو امامه گوید: چنین کردم و خداوند. غم و اندوه مرا برطرفکرد و مرا به پرداخت وام موفق نمود.
ادامه دارد…