۱- از سخنان و کارهای ضد و نقیض



تعریف تناقض
در کتاب «لسان العرب» در مادۀ «نَقَضَ» آمده است:
النَّقْضُ: خراب کردنِ آنچه که از طناب تابیده شده یا از ساختمان ساخته شده است. و از ریشۀ نَقَضَهُ یَنْقُضُهُ نَقْضاً و إنْتَقَضَ، تَناقُض میباشد.
النَقْض: اسم ساختمان و یا چیز دیگری است که خراب شده و ویران گردیده است.
نَقیضُك: یعنی کسیکه مخالف شما باشد، به همین خاطر میگویند:
الْـمُناقِضَة في الشعر: یعنی مخالفت در شعر، آنچه شاعرِ اول گفته است شاعر دیگری آن را تباه و خراب میکند.
النقیضة: اسمی است که جمع آن نقائض میباشد، به همین خاطر میگویند: نقایض جریر و فرزدق، یعنی اشعاریکه «جریر» و «فرزدق» در هجو یکدیگر سروده و اشعار یکدیگر را نقض و رد کردهاند.
المناقضة في القول: یعنی گفتار و سخنان ضد و نقیض، به طوریکه معنی و مفهوم سخن تباه و خراب شود [۲].
مثال و نمونه برای خراب و تباه کردن افعال چیزی است که خداوند در سورۀ نحل آیۀ ٩۲ آن را بیان میکند. ﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّتِي نَقَضَتۡ غَزۡلَهَا مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٍ أَنكَٰثٗا تَتَّخِذُونَ أَيۡمَٰنَكُمۡ دَخَلَۢا بَيۡنَكُمۡ أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرۡبَىٰ مِنۡ أُمَّةٍۚ إِنَّمَا يَبۡلُوكُمُ ٱللَّهُ بِهِۦۚ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَا كُنتُمۡ فِيهِ تَخۡتَلِفُونَ٩٢﴾ [النحل: ٩٢]
«و مانند آن زن نباشید که پشمهای تابیدهی خود را پس از محکم شدن وا میتابد. (و قطعه قطعه میکند)، که سوگندهای خود را وسیلهی (خیانت و) فریب سازید، به خاطر اینکه گروهی از گروه (دیگر) بیشتر است. جز این نیست که الله شما را با این وسیله آزمایش میکند، یقیناً روز قیامت، آنچه را درآن اختلاف میکردید، برای شما روشن خواهد کرد».
بعضی از مفسرین میگویند: منظور از آن زن که در آیه ذکر شده است: زنی احمق و نابخردی در مکه بود که هر زمانی چیزی از پشمها را میتابید آن را دو باره از هم باز میکرد و خراب مینمود [۳].
[۲] لسان العرب (۸/۴۵۲۴). [۳] تفسیر ابن کثیر (۲۱/۶۳۲)
۱- از سخنان و کارهای ضد و نقیض
از جمله میان سخنان ضد و نقیض این است که، شما جرأت و جسارت بسیاری از مردم را برای فتوا دادن و حلال و حرام کردن مشاهده میکنی. بعضی از مردم را مییابی که حق اجتهاد مطلق را برای خود ثابت میداند، در حالیکه اگر اوضاع و احوال او را بررسی کنی در خواهی یافت که کمترین آگاهی و علم نسبت به دین و شریعت را ندارد و از اهل علم محسوب نمیشود. و جهل و نادانی او از جهالت جاهلین نیز بالاتر میباشد. چون هیچ کس بدون علم و آگاهی در مورد خدا و قوانین او اقدام به سخن گفتن نخواهد کرد، مگر کسیکه علم و دانش او اندک باشد و یا اینکه از تقوای ضعیفی برخوردار باشد و یا از تهدید خالق خود غافل باشد. آنجا که میفرماید:
﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَيۡسَ لَكَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا٣٦﴾ [الإسراء: ٣٦]
«و از آنچه به آن علم نداری، پیروی نکن، بدون شک گوش و چشم و دل، هر یک از اینها از آن باز خواست خواهند شد».
دلیل تضاد و تناقض این جاست که اگر از کسیکه بدون علم و آگاهی در مورد دین و خدا سخن میگوید، اگر از او خواسته شود بیماری را مداوا کند یا اینکه از او خواسته شود یک دستگاه دقیق ترکیبی را تعمیر کند، از این خواستهها تعجب میکند و بسیار دهشت زده میشود و این خواستهها را به کسانی میسپارد که در این رشته تخصص دارند. آیا این تناقض و تضاد نیست؟
حافظ ابن رجب حنبلی/ میفرماید:
خداوندا! بسی جای تعجب است!! اگر شخصی ادعا کند حرفهای از حرفههای دنیا را میداند و در آن مهارت دارد ولی مردم او را با این صنعت و حرفه نشناسند و آلات و وسیلههای این حرفه را نزد او ندیده باشند او را در این ادعا تکذیب میکنند و از بردن اموال خود نزد او خودداری میکنند و اجازه نمیدهند این صنعت و حرفه را برای آنها بکار برد. پس چگونه افرادی پیدا میشوند و مدعی هستند آنچه را که پیامبر ما حضرت محمد ج فرموده و دستور داده است میدانند، در حالیکه هرگز اقوال و گفتههای ایشان را بررسی و مطالعه نکرده است و هرگز با کسانیکه مسائل دینی و گفتهها و احادیث پیامبر ج را میدانند، نشست و برخاست نداشته است؟ خیلی جای تعجب است! عاقلان و خردمندان چگونه ادعای او را میپذیرند؟ چگونه حکمهای چنین افرادی را نسبت به دین و آیینشان میپذیرند که با این ادعاهای دروغین دین و شریعت را از بین ببرند [۴]؟
[۴] الحکم الجدیرة بالإذاعة ص ۴۰
سخنان و کارهای ضد و نقيض
تألیف: عبدالعزیز بن محمد السدحان
ترجمه: اسحاق دبیری رحمه الله
اصلاح نت