۲۱ سال در یک نگاه -۲-
هجرت؛ نشانِ ارادهی محکم، نمادِ تصمیمگیری در شرایط سخت، رمز آزادگی از تعلقات و شاخص راستیآزمایی مدعیانِ ایمان بود که با آن عهد مکی به اتمام و دوران مدنی آغاز گردید.



نویسنده: سعدالدین صدیقی
هجرت؛ نشانِ ارادهی محکم، نمادِ تصمیمگیری در شرایط سخت، رمز آزادگی از تعلقات و شاخص راستیآزمایی مدعیانِ ایمان بود که با آن عهد مکی به اتمام و دوران مدنی آغاز گردید.
هجرت از مهمترین حوادث سیرت و نقطهی عطفى در دوران رسالت محسوب مىگردد. تأثير آن بر سرعتبخشیدن به روند دعوت، باعث گشت تا مسلمانان در عهد فاروق اعظم – رضی الله عنه – اين حادثه را به عنوان مبدأ تاريخ اسلامى قرار دهند.
هجرت با مديريت و دقت شگفتانگيزی انجام گرفت. رسول خدا -صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ – با فراهمنمودن تمامی اسباب لازم و مراعاتنمودن همهی مسائل امنیتی با توکل بر خداوند با مکه خداحافظی و به سوی مدینه حرکت کرد.
چه زيبا و پر عظمت بود؛ نجواى اسوهی توكل در گوش يار غارش – زمانى كه سرنوشت رسالت و دعوت جديد در غار ثور به يك نگاه گره خورده بود، آنگاه كه مى فرمود: لا تحزن إن الله معنا…..
و چه غريب و عجيب مىنمود، زمانى كه الگوى اميدوارى و ايمان به پيروزى، به سراقة، فرزند مالك كه در سفر هجرت قصد جانش را داشت، وعدهی دستبندهاى شاه ايران را مىداد.
و چه با شکوه بود؛ جشن بیقراران در مدینه؛ وقتی که وعدهی دیدار به سر آمد و رسول خدا – صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ – بعد از چند روز، چشم انتظاران را از رؤیت جمال خود سیراب نمود.
در مدینه چون عناصر چهارگانهی تشکیل دولت – مردم، سرزمین، حکومت و حاکمیت – در کنار هم گرد آمدند، قانون اساسی مدینه نوشته شد و براساس آن حکومت اسلامی در مدینه شکل گرفت.
رسول خدا – صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ – اولين جامعهی مدنى را پايه گذارى نمودند. بر اساس مفاد این قانون، مشرکین و یهود مدینه به عنوان شهروند شناخته شدند و قرار شد در کمال صلح و آرامش در کنار مسلمانها زندگی کنند و مورد حمايت قرار بگيرند.
در كنار منزل ابو ايوب انصاری – رضى الله عنه – كه رسول خدا – صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ – در آنجا نزول اجلال فرموده بودند، مسجدى ساخته شد، تا مركز عبادت، ارتباط با خدا، تصميمگيرى، تعليم و ذكر گردد.
بعد از ورود مهاجرین در مدینه شرایط سخت اقتصادی ایجاد گردید، جهت برونرفت از این وضعیت رسول خدا – صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ – بین مهاجرين و انصار رابطهی برادرى ايجاد کرد تا از طریق تکافل و همکاری امور به سامان آید.
احکام عملی مثل زکات، روزه و حج و بسیاری از اوامر و نواهی مثل حجاب، جهاد و تحریم خمر در مدینه مقرر شد.
مخاطبین با آمادگی کامل دستورات را پذیرفتند و آن را به اجرا گذاشتند. دلیل این استقبال این بود که در منهج تربیتیای که با پشتوانهی وحی و با مربیگری رسول خدا ﷺ به اجرا در میآمد، اولویت به درونیشدن مفاهیم دینی در طی بازهی زمانی لازم، گذاشته شده بود.
در رسالت رسول خدا ﷺ ملتسازی و ایجاد امتی با هویت مستقل در مرجعیت و در رفتار، همیشه محل توجه بود. بر این اساس پیوسته از تلفیق و آمیختگی اسلام و جاهلیت شدیداً نهی صورت میگرفت. در امتدادِ عمل به سیاستِ استقلال فکری و رفتاری، خداوند کعبه را به عنوان قبله معرفی نمود تا مسلمانان به اقتضای نیاز مادی در داشتن جهتی برای پرستش، همگی در بخش تعبّد به سوی جهتی مستقل و مخصوصِ خود روی آورند. هنر کار در این بود که در کنار این استقلال فکری و رفتاری بر دگرپذیری و زندگی مسالمتآمیز با دیگران نیز تاکید می گشت.
مكّيان دشمنى خود را بر علیه مسلمانان و حکومت نوپای مدینه ادامه دادند. نبرد بدر كبرى در روز جمعه هفده رمضان سال دو هجرى به وقوع پيوست. روز بدر حدفاصل و نقطهی عطفى مهم در تاريخ رسالت محمد بن عبدالله ﷺ است كه خداوند آن را يومالفرقان، روز جدايى حق و باطل ناميده است. رسيدن به يومالفرقان در هر حركت و در هر جمعى يک ضرورت و نشانهی بلوغ و آغاز يك عهد جديد است كه بايد بهخوبى ديده شود و متناسب با آن برنامهريزى و اقدام صورت گيرد.
يهوديان بنىقينقاع پیروزی مسلمانان را در بدر بر نتابیدند، در بازار به زن مسلمانى توهين کردند و مسلمانى را که به دفاع از آن زن برخواسته بود، شهيد نمودند؛ بدین ترتیب عهد را شکستند و به أذرعات شام تبعيد گشتند.
در سال سوم هجرت، مشكلات متراكم گرديد. فرجام جنگ احد به نفع مسلمانان نبود. خدا میداند در جنگ احد بعد از سستى، نزاع و نافرمانى بخشى از سربازان چه بر مسلمانان گذشت.
درس مهم این حادثهی تلخ؛ این بود که اگر مسلمانان در بهکارگیری اسباب سستی کنند و اگر از اطاعت فرماندهی سر باز زنند، حتما به نتایج ناخوشایند آن – که بر اساس سنت خداوندی بر چنین اهمالی مترتب میشود – گرفتار میآیند حتی اگر رسول خدا ﷺ نیز در میان آن جمع باشد.
بعد از جنگ احد، قبائل اطراف مدينه جرأت نمودند و در دو نقشهی جداگانه، تعداد بيشتر از ٨٠ صحابه كه جملگى از حافظان و قاريان قران بودند را شهيد کردند.
يهود بنى نظير برنامهی ترور پيامبر ﷺ را در دستور كار خود قرار داد. اما عنايت الهى يار گرديد و وعدهی خدا بر عصمت جان رسولش كارساز افتاد، اين قبيله نيز كه نتوانست ارزش كرامت و احترام متقابل را دريابد، از مدينه اخراج شدند.
ستیزهجویانِ منفعتجویِ رویگردانِ از حقیقت به دلیل اشتراک در دشمنی با دین حق، از هر طیف و گروهی که باشند در تقابل با دین حق در یک جبهه قرار میگیرند، چرا که کفر امت واحدی هستند.
دشمنان دريافتند كه حضور آنها در ميادين مختلف به صورت پراکنده، برايشان جز شكست حاصلى ندارد. به همين دليل در سال پنج هجرى اهل مكه، يهوديان خيبر، قبائل اطراف مدينه و بنیقریظه يكى شدند و جنگ احزاب را راه اندازى نمودند. چشمان بیدار دولت اسلامی که تحرکات دشمن را پیوسته رصد میکرد، به موقع متوجه این اقدام شد و جلسه مشورت تشکیل گردید. پيشنهاد سلمان فارسى -رضى الله عنه- مبنی بر حفر خندق كه در جنگهاى عرب بىسابقه بود، بسيار سودمند افتاد. مدينه توسط ده هزار نيرو محاصره گرديد.
يهود بنى قريظه که در مدینه زندگی میکردند و بر اساس وثیقهی مدینه باید در چنين شرایطی از مسلمانان حمایت میکردند، خيانت نمودند. به اذن خداوند، امداد غيبى فرا رسید و با فرود (جنوداً لم تروها) در شبى سرد و تاريك، طوفانى شدید بساط لشكر كفر را برچيد. رسول خدا ﷺ به سراغ قبیله غدّار بنى قريظه رفت و با قاطعیت جواب خیانت آنها را بهگونهای که لایق بودند به اجرا گذاشت. چون كار به اينجا رسيد، صفحهاى جديد از صفحات درخشان دعوت اسلامى رقم خورد و مرحلهاى جديد آغاز گشت.
شكست مستمر در معرکههای مختلف تحليلگران جبههی كفر را با اين سؤال روبرو نمود: راز پيروزى محمد ﷺ و يارانش چيست؟
به این نتیجه رسیدند: راز اين همه توفيق به ايمان، اخلاقمداری و برازندگی بهترين جماعت زمينيان برمىگردد و به جايگاه رسول خدا ﷺ در قلب يارانش و رابطهی مؤمنانه اصحاب با همديگر. اينجا بود كه دشمن بار دیگر به جنگهای تبلیغاتی به قصد تخریب شخصیت پیامبر ﷺ و خانوادهی وی و تخریب همدلی و انسجام درونی جامعهی اسلامی روى آوردند.
قضيهی إفك را به راه انداختند، اما نزول آيات سورهی نور نقشهی آنها را خنثى نمود. در غزوهی بنى مصطلق شعار “يا للمهاجرين ” و “يا للأنصار” سر داده شد، منافقین سعی کردند از این فرصت استفاده و رابطهی مبنی بر ولایت ایمانی بین اصحاب را به رابطهی عداوت تبدیل کنند.
رسول خدا ﷺ برآشفته گرديد و با لحنى تند و عتابآلود شاگردانش را آموزش داد كه هر كس به تعصب جاهلى فرا خواند از ما نيست و فرمود: تعصبهاى اين چنينى را رها كنيد؛ كه بد بو و متعفن است و بهدين ترتيب راه بر چنين آفتهایى بست.
رسول خدا ﷺ در سال شش هجری به قصد زیارت خانهی خدا همراه با هزار و چهارصد نفر از یاران خود از مدینه خارج شدند اما قریش اجازهی ورود مسلمانان به مکه را ندادند. ارادهی رسول خدا ﷺ بر مدارا و پرهیز از تقابل و جنگ قرار گرفته بود. جریان صلح حدیبیه يا فتح مبين بر اساس سیاست بُرد بُرد اتفاق افتاد. صلحی که زعامت و رهبری دینی قریش را تمام شده اعلام نمود و از طرفی زمینه برای دعوت در فضایی آزادتر فراهم نمود.
در همین سال رسول خدا ﷺ کارش در دعوت بالا گرفت. پادشاهان ممالک مختلف را مخاطب قرار داد و آنها را به اسلام دعوت نمود. تا بدین ترتیب رسماً اعلام نماید که این دین محدود به جزیرةالعرب نیست بلکه جهانیست و آمده است تا بماند و بشریت را نجات دهد.
سنگينى و حجم مسئوليت، فشردگى و فراوانى برنامهها، تنوع و كثرت حوادث هيچگاه نتوانست، شخصيت رسول خدا ﷺ را از اعتدال و توازن خارج كند. رابطهی خود را با خدا در نمازهاى شب – كه بر او واجب بود – در ركوع و سجده هایى كه (لا تسأل عن طولهنّ و حسنهنّ) برقرار مىكرد. با مساكين مىنشست و اگر دختر بچهاى دست او را مىگرفت و براى رفع مشكلى از او كمك مىخواست، او را همراهى مىكرد، با كودكان شوخى و بازى مىكرد، به همسران خود كمك مىنمود و هميشه محيطى از شادابى و نشاط را در خانه فراهم مىساخت، او به مانند كسى كه از فقر نمىترسد، بىحساب مىبخشيد. در هر حال او عاليترين جلوهگاه صفات خوب در ميان فرزندان آدم بود.
در هفتمين سال هجرت رهبر بيدار و فرماندهی هوشيار مسلمانان با خبر شدند كه بار ديگر يهوديان خیبر در حال توطئه و برنامهريزى بر عليه حكومت نوپاى مدينه هستند. لشکر اسلام دژهاى مستحكم خيبر كه آخرين پايگاه يهود به حساب مىآمد، را در هم شكستتند و این خطر را از میان برداشتند.
جنگ نابرابر مؤته كه نقش بازدارندگى حمله روميان را داشت، به دليل قتل سفير پيامبر ﷺ اتفاق افتاد تا آغاز پروژه ناتمامى باشد كه بعدها توسط خلفاى راشدين به اتمام رسيد.
پيامبر رحمت ﷺ مکه را در رمضان سال هشت تقریبا بدون جنگ و با شعار -اليوم يوم المرحمة – امروز روز مهربانی است؛ فتح نمود. فردی که از نجواهای خانه ارقم شروع کرده بود، امروز ده هزار سرباز در رکاب دارد و تکبیر سربازانش کوههای مکه را میلرزاند، اما غرور به او دست نداده است و در مقام قدرت ظلم نمی کند، در حالیکه از تواضع محاسن مبارک را بر مرکب خود نهاده است وارد شهر می شود، اهل مکه را میبخشد؛ -إذهبوا فأنتم الطلقاء – بروید، همه شما آزاد هستید و چون عکرمه -رضى الله عنه- فرزند ابوجهل مسلمان میشود، اعلام میکند که از این به بعد، کسی از ابوجهل بد نگوید. عثمان بن طلحه -رضى الله عنه- کلیددار کعبه را که یک بار در عهد مکی مانع ازورود او به کعبه شده بود، صدا میزند و کلید کعبه را به او میدهد.
انصار مدينه در فكرند، نكند رسول خدا ﷺ به ياد دوستى قديم و خاطرات دور، آنها را رها كند و در مكه بماند؛ اسوهی عهد و وفا وقتی متوجه میشود؛ خيالشان را راحت میکند و میفرماید: -المحيا محياكم والممات مماتكم – زندگی با شما و مرگ هم با شما.
تجربهى آموزنده و ماندگار جنگ حُنين نيز در هشتمین سال هجرت رخ داد. زیادی لشكر از نظر كمّى مسلمانان را دچار عجب و غرور كرد و از همين نقطه شكست آغاز گرديد. اما به سرعت مرحلهی استدراك فرا رسيد، با توکل بر ذات احدیت استواری و پيروزى به اردوگاه ايمان بازگشت.
جنگ تبوك، آخرين جنگ رسول خدا ﷺ، در سال نهم اتفاق افتاد كه در ذيل آن سورهی توبه نازل گشت تا با تبيين مواضع منافقين، به ذكر اصناف گروههاى موجود در مدينه بپردازد و هر كس را در جايگاه خويش بنشاند.
کم كم كار رسالت به پايان خود نزديك مىگشت. معنويت، رهبرى و مديريت، اخلاق، حكمت و مشورت به ثمر نشست و مرحلهی -يدخلون في دين الله افواجاً- فرا رسيد.
سال نهم، به سال وفود (نمايندگان) لقب يافت. رسول خدا ﷺ با رعايت بهترين مهارتهاى ارتباط جمعى، با بهترين لباس، خوشبو و بسيار آراسته به استقبال گروههاى مختلف مىرفت.
اولين و آخرين حج رسول خدا ﷺ در سال دهم انجام گرفت. موسم حج آن سال، كاملا منحصر به فرد بود. بيش از صد هزار نفر اركان و واجبات حج را از پيامبر خود ياد گرفتند. پیامبر فرمود: مناسك حج را از من بگيريد، شايد سال بعد شما را در اينجا ملاقات نكنم.
فضا را حس عجيبى فرا گرفته بود، خطبهی (حجة الوداع) بوى خداحافظى مىداد. حقوق و كرامت ذاتى انسانها، محور اصلى اين خطبه بود. دو ویژگی به اين خطبه اهميت خاصى میبخشید، يكى اينكه اين خطبه در روزهاى پايانى عمر و رسالت رسول خدا ﷺ بيان گشت و ديگر اينكه اين خطبه در اوج استقرار و قدرتِ حكومت سياسى رسول خدا ﷺ مطرح گردید. توجه به حقوق انسان در اين شرايط الهامگر اين معناست كه هدف نهايى رسالت اين پيامآور بزرگ، حفظ حقوق انسان هاست و همچنين اشارتى صريح بر اين امر است كه قدرت سياسى زمانى مشروعيت دارد كه به انسان احترام گذاشته شود و حقوق او را پاس بدارد.
بعد از بازگشت از مكه، در اواخر ماه صفر سال يازده هجرى آثار بيمارى بر پيامبر ﷺ هويدا گشت. درد تمام وجودش را فرا گرفت بود و به شدت تب مىنمود، ولى با اين وجود براى اداى نماز به مسجد مىرفت. تا اینکه پاها او را در رفتن به مسجد همراهی نکرد؛ آخرين بار از خانه نگاهى به صفوف نماز گزارانى انداخت كه به امامت ابوبكر صديق -رضى الله عنه- در حال اقامهی نماز بودند و تبسم فرمود. گویی راضی از این امر بود که کارش نتیجه داده است. تبسمى كه دلالتهاى عميقى داشت.
کم کم زمان کوچ فرا رسيد و لحظهی ديدار نزديك شد. رسول خدا ﷺ که ماموریت خود را با موفقیت به پایان رسانده بود، مثل اینکه بین ماندن و رفتن مخیّر قرار داده شده است، ایشان انتخاب خود را انجام داده بود و می فرمود: بل الرفيق الأعلى بل الرفيق الأعلى.
در روز دوشنبه دوازده ربيع الاول سال يازده هجرى رسول خدا ﷺ در سن شصت و سه سالگى دنياى فانى را وداع نمود.
باری، رسول مؤیّد به وحی بعد از گذشت بيست و سه سال، توانست با ایجاد اسوهی فردی، خانوادهی نمونه و تربیت جمعی از بهترین جماعت زمینیان برای همهی امتها، شاهد و الگویی همیشگی بسازد تا رهروان مسیر حق بتوانند در مسیر عبودیت و بندگی آگاهانه حرکت نمایند.
رسول خدا ﷺ در جهاد مبارک خود با تاکید بر عبودیت خدا و نفی طواغیت، توانست دعوت خود را بر اساس بصیرت و آگاهی در دعوت، حکمت در رفتار، مدیریت و نظم در امور بنا نهد و توانست در رعایت خداوندگار هستی به بهترین وجه، پیامآور راستین آخرین پیام آسمانی و آخرین حلقهی اتصال آسمان و زمین باشد. در عصر خيرالقرون با پیروی از برنامهی دین در اندیشه و رفتار، اهداف تمدنی، آزادیبخشی و دادگستری دین، نه در شعار صاحبان قدرت بلکه در گسترهی جامعه، جامهی عمل پوشید و عصر طلایی توسعهی فکری، فرهنگی و اجتماعی را بهوجود آمد.
بعثت رسول خدا ﷺ به عنوان خاتم پیامبران، اعلان رشد و تعالی استعدادهای بشری در زمینههای دریافت، حفظ و رساندن آخرین پیام آسمانی بود. رشد عقلانی انسان به حدی رسید که بتواند در سایهی رهنمودهای وحی به تدبیر امور زندگی خود بپردازد و چون چنين گشت، خاتمیت دین رقم خورد. بعد از رسول خاتم ﷺ مسؤليت تبليغ، تبيين و تطبيق دينِ حق به امت اسلامى و به صورت خاص به دانايان امت سپرده گرديد.
در عظمت تو همين بس كه خدايت تو را به نداى – و انك لعلى خلقٍ عظيم- وصف نمود و اين تعريف و تمجيد آسمانى تو را دچار غرور نكرد.
ای سفیر مهربانی
ما به تو عشق مىورزيم و وظیفهی خود می دانیم که تو را بهتر بشناسیم و فرمایشات و آموزههایت را در زندگی خود عملی سازیم.
ای سراج منیر
میدانیم که راه حل مشکلات امروز ما، فقط در بازگشت به قرآن و روش تو نهفته است.
پس با توکل بر خدا و انابه به سوی او، اراده میکنیم بازگشتی محکم و دوباره به قرآن و سنت داشته باشیم.
إن الله وملائكته يصلون على النبي يأيها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليما.
اللهم صل على محمد وعلى آل محمد، كما صليت على إبراهيم وعلى آل إبراهيم إنك حميد مجيد. اللهم بارك على محمد وعلى آل محمد كما باركت على إبراهيم وعلى آل إبراهيم إنك حميد مجید..
منبع: سایت تابش