اهمیت علم توحید در دین

ايمان اساس عمل است:
سؤال: چرا الله تعالي عمل را جز از مؤمنين نميپذيرد؟
جواب: بيگمان کساني که به الله عزوجل ايمان نميآورند، و اميدي به پاداش او ندارند، و از عذابش نميترسند، و کاري که انجام ميدهند به خاطر الله جلجلاله نيست، و از کارشان ارادة جلب رضايت الله تعالي را ندارند، و برايشان فرقي نميکند که اين کار حلال است و يا حرام، پس بناءً ايشان مستحق پاداش الهي نيستند هرچند کارهاي نيکويي را انجام دهند؛ چرا که ايشان از کار و عمل خويش هيچگونه قصدي جهت رسيدن به پاداش و يا رضايت الله تعالي را ندارند.
کافر به خاطر کفر و ضلالتش مستحق مجازات است، چون در مورد شناخت دين الهي هيچگونه تحقيقي نميکند، و هيچ کوششي براي شنيدن پيام الهي که توسط فرستادگانش آورده شده است به خرج نميدهد؛ علاوه بر اينها هنگامي که آيات الهي بر وي خوانده ميشود آن را به تمسخر ميگيرد؛ بدين جهت است که عملش مردود است و سزوار مجازات به خاطر کفرش ميباشد.
{وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا} [الفرقان:23]
(ما به سراغ تمام اعمالي كه آنان انجام دادهاند ميرويم و همه را همچون ذرّات غبار پراكنده در هوا ميسازيم).
{مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ} [إبراهيم:18]
(حال و وضع اعمال كساني كه به پروردگار خود ايمان ندارند، همچون حال و وضع خاكستري است كه در يك روز طوفاني، باد به تندي بر آن وزد، به چيزي از آن چه در دنيا انجام دادهاند دست نمييابند؛ اين گمراهي سختي است).
{وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ} [النور:39]
(كافران اعمالشان به سرابي ميماند كه در بيابان بيآب و علفي شخص تشنهاي آن را آب پندارد. امّا هنگامي كه به سراغ آن رود، اصلاً چيزي نيابد، مگر خدا را كه به حساب او برسد و سزاي وي را به تمام و كمال بدهد؛ خداوند در حسابرسي سريع است).
مثال:
شخصي داخل باغ بزرگي ميشود که مالک آن نيست، سپس در آنجا ميوهها و انواع خوردنيها را مييابد، ميخورد و ميآشامد، سپس شروع به کارهاي داخل اين بوستان ميکند در جاي نهالي غرس ميکند و در جاي ديگري درختي را از ريشه بر ميکند. و شخصي ديگر وارد اين بوستان شده با خود ميگويد: هيچ کاري را انجام نميدهم مگر اين که صاحب اين بوستان و يا نمايندة او را ببينم؛ و شروع به جستجو ميکند؛ در همين هنگام نمايندة مالک بوستان وارد ميشود و عملکرد شخص اول را مورد نکوهش قرار ميدهد ولي اين شخص هيچگونه اعتناي به حرفهاي نمايندة مالک باغ نميکند و طبق خواستة خود در بوستان تصرف مينمايد. اما شخص دوم رهنماييهاي نمايندة مالک بوستان را گوش نموده و طبق فرمايشات او عمل ميکند؛ کدام يک از اين دو نفر مستحق پاداشاند؟ آيا شخصي که سخنان نماينده را به باد استهزا گرفته و بدون اجازهاش به تصرف و قلع و قمع اشجار ميپردازد، مستحق پاداش است و اگر چه برخي اوقات کارهاي خوبي را نيز در بوستان انجام دهد؟!
بدون شک هر عاقلي ميفهمد که مستحق پاداش فقط شخصي است که به رهنماييهاي نمايندة مالک بوستان گوش فرا داده و بدان عمل نموده است. اما شخصي که بيباکانه بدون رضاي مالک آن، و با وجود هشدارهاي نمايندة مالک، طبق خواستههاي خود در آن باغ تصرف نموده مستحق پاداش نيست اگر چه برخي اوقات کارهاي شايستهاي نيز در بوستان انجام داده باشد.
و چنين است حالت اين کرة خاکي و چيزهاي که در آن وجود دارد، همه مِلک الله متعال است، و پيامبران عليهمالسلام در حقيقت نمايندههاي الهي در روي زميناند، و مؤمن همان شخصي است که طبق رهنماييهاي پروردگارش عمل ميکند. و کافر همان فردي است که به تصرف مِلک پروردگارش ميپردازد بدون اجازه و رهنمايي او. و او در حقيقت از دستورات فرستادة پروردگارش سرپيچي نموده است.
باب اسلام: اداي شهادتين:
سؤال: چرا اسلام اداي شهادتين را از جملة اولين ارکان دين اسلام قرار داده است؟
جواب: بي گمان اداي شهادت معنايش اين است که: شما قانع ميشويد و تصديق ميکنيد که در اين جهان هستي معبودي وجود دارد که همه چيز را آفريده و به وجود آورده و بدان نظم و استحکام بخشيده است؛ و او معبودي است يگانه که هيچگونه شريک و انبازي ندارد و شما هم يکي از آفريدههايش هستيد.
و معناي شهادت دوم اين است که: شما ايمان و يقين داشته باشيد که محمد صلياللهعليهوسلم فرستادة الله عزوجل است. و خداوند پيامبر صلياللهعليهوسلم را جهت هدايت و بيان چيزهاي حلالي که الله تعالي از آن راضي ميگردد و امور حرامي که مرتکبين آن مورد غضب الهي قرار ميگيرند، فرستاده است، و در حقيقت پيروي و اطاعت شما از محمد صلياللهعليهوسلم فرمانبرداري شما از الله متعال را ثابت ميگرداند.
پس واضح است که اگر شناخت کاملي از توحيد و يکتاپرستي نداشته باشيد، در حقيقت شهادت شما نيز باطل و ناقص است.
بنابراين:
لازم است که شما علم توحيد را فرا گيريد، تا اين که شهادتتان درست و اسلامتان صحيح گردد، و عملتان نيز مورد پذيرش الله تعالي قرار گيرد. الله متعال ميفرمايد:
{فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ} [محمد:19]
(بدان كه قطعاً هيچ معبودي جز الله وجود ندارد).
{شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ} [آل عمران:18]
(خداوند [با نشان دادن جهان هستي به گونة يك واحد بههمپيوسته و يك نظام يگانه و ناگسسته، عملاً] گواهي ميدهد اين كه معبودي جز او نيست، و اين كه او [در كارهاي آفريدگان خود] دادگري ميكند، و فرشتگان و صاحبان دانش [هر يك به گونهاي در اين باره] گواهي ميدهند. جز او معبودي نيست كه هم توانا است و هم حكيم).
لذا بدين جهت علم توحيد اساس و برترين همة علوم ديني است.
خلاصة بحث:
- الله متعال اعمال کفار را نميپذيرد، و جز از مؤمنين عمل کسي را قبول نميکند.
- کافر اگر عملي را هم انجام بدهد به خاطر رضاي مالک و خالقش انجام نميدهد و برايش مهم نيست که آيا از اين کارش الله متعال راضي ميگردد و يا خشمگين ميشود؛ پس کافر مستحق عذاب است، نه پاداش.
- دروازة ورود اسلام، اداي شهادتين است، شهادتين هيچگاه کامل نميشود مگر شخص علم توحيد را صحيح بداند؛ بدين جهت علم توحيد از نظر اسلام مهمترين همة علوم است.
======================================================================
عقيدة اسلامي
نويسنده: عبدالمجيد زنداني
مترجم: نعـمت الله سبحاني