ذبح قربانی و آداب آن

اگر كسی در كشتن حیوانات مهارت دارد، بهتر و مستحب است خود قربانیش را ذبح نماید؛ زیرا قربانی یك نوع عبادت است و آنحضرت صلى الله علیه وسلم نیز قربانیاش را با دست خود ذبح مینمود.
عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَمَرَ بِكَبْشٍ أَقْرَنَ یَطَأُ فِی سَوَادٍ وَیَبْرُكُ فِی سَوَادٍ وَیَنْظُرُ فِی سَوَادٍ فَأُتِیَ بِهِ لِیُضَحِّیَ بِهِ فَقَالَ لَهَا: «یَا عَائِشَةُ! هَلُمِّی الْمُدْیَةَ»، ثُمَّ قَالَ: «اشْحَذِیهَا بِحَجَرٍ». فَفَعَلَتْ، ثُمَّ أَخَذَهَا وَأَخَذَ الْكَبْشَ فَأَضْجَعَهُ ثُمَّ ذَبَحَهُ ثُمَّ قَالَ: «بِاسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنْ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ»، ثُمَّ ضَحَّى بِهِ.[۱]
روایت است از عایشه رضی الله عنها كه آنحضرت صلى الله علیه وسلم به آوردن قوچ شاخداری – كه در سیاهی گام برمیدارد (یعنی پاهایش سیاه باشد) و در سیاهی میخوابد (یعنی: شكمش سیاه باشد) و در سیاهی نگاه میكند (یعنی چشم سیاه باشد) – امر فرمود. پس این چنین قوچی آورده شد تا بدان قربانی كند. آنحضرت صلى الله علیه وسلم فرمود: ای عایشه! كارد را بیار و بده. سپس فرمود: كارد را به سنگی تیز كن. عایشه میگوید: پس چنین كردم. پس از آن، پیامبر خدا صلى الله علیه وسلم كارد را برداشت و قوچ را گرفت و بر پهلو خوابانید و ذبحش كرد، یعنی خواست كه ذبح كند. سپس فرمود: بسم الله. خداوندا بپذیر از محمد و از آل محمد و از سائر امت محمد. سپس مردم را بدان طعام چاشت خورانید.[۲]
عَنْ أَنَسٍ قَالَ: «ضَحَّى النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم بِكَبْشَیْنِ أَمْلَحَیْنِ فَرَأَیْتُهُ وَاضِعًا قَدَمَهُ عَلَى صِفَاحِهِمَا یُسَمِّی وَیُكَبِّرُ فَذَبَحَهُمَا بِیَدِهِ».[۳]
انس رضی الله عنه میگوید: پیامبر صلى الله علیه وسلم دو قوچ ابلق را قربانی كرد، و دیدم كه پای خود را بر پهلوهایشان نهاد، بسم الله و الله اكبر میگفت و آنها را با دست خود ذبح كرد.
٭ اگر خود نمیتوانست قربانی را ذبح كند، از شخص دیگری كمك بگیرد و بهتر این است كه موقع ذبح در محل كشتار حضور داشته باشد.
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم: «یَا فَاطِمَةُ قُومِی إلَى أُضْحِیَّتِك فَاشْهَدِیهَا فَإِنَّ لَكِ بِأَوَّلِ قَطْرَةٍ تَقْطُرُ مِنْ دَمِهَا أَنْ یُغْفَرَ لَك مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِكِ». فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! هَذَا لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ خَاصَّةً، أَوْ لَنَا وَلِلْمُسْلِمِینَ عَامَّةً؟ قَالَ: «لَا، بَلْ لَنَا وَلِلْمُسْلِمِینَ عَامَّةً».[۴]
ابو سعید خدری رضی الله عنه گوید: پیامبر خدا صلى الله علیه وسلم فرمود: «ای فاطمه! برخیز و به نزد قربانیات حاضر شو؛ زیرا با ریختن اولین قطرهی خونش گناهان گذشتهات آمرزیده میشود. فاطمه گفت: ای رسول خدا! آیا این مخصوص ما اهل بیت است؟ یا این كه هم برای ما و هم برای همهی مسلمانان است؟ فرمودند: نه، بلكه برای ما و برای همهی مسلمانان است.
٭ در هنگام ذبح قربانی لازم است نیت قربانی نماید، البته نیت قلبی كفایت میكند.
٭ ذبح كردن قربانی توسط اهل كتاب (یهودیان و مسیحیان) مكروه است؛ زیرا قربانی عبادتی است و كمك گرفتن از كافر در امور دینی مناسب نیست؛ اما اگر ذبح نمود، جایز و حلال است؛ اما اگر صاحب قربانی به شخصی مجوسی (زرتشتی) گفت كه قربانی را ذبح كند و او چنین كرد، قربانیش اصلاً درست نیست و آن حیوان مُردار محسوب میگردد و نمیتوان آن را خورد.
٭ اگر دو نفر به اشتباهی، هر كدام قربانی دیگری را ذبح كرد، قربانی هر دو درست است و بر هیچ كدام تاوانی هم نیست؛ اگر از گوشت قربانیهای یكدیگر خورده بودند، همدیگر را معاف نمایند و حلالیت بخواهند. اگر جنگ و دعوا راه انداختند، هر یك از آنها تاوان گوشتهای دیگری را بدهد و پول دریافتی از آن را صدقه نماید.
٭ اگر شخصی به فردی مأموریت داد كه قربانیاش را ذبح نماید و او هم ذبح نمود و سپس گفت: عمداً در وقت ذبح، بسم الله گفتن را ترك نمودم. مأمور ضامن قیمت گوسفند است؛ زیرا بر اثر كردار او قربانی به مردار بدل گشته است. سپس نگاه میشود، اگر ایام النحر هنوز باقی بود، حیوان دیگری بخرد و قربانی نماید و گوشتش را صدقه نماید و از آن نخورد، و اگر ایام النحر به پایان رسیده بود، قیمتش را بر مساكین صدقه نماید.
٭ در هنگام ذبح گفتن «بِسْمِ اللهِ، اللَّهُ أَكْبَرُ» الزامی است و سنت است كه چون حیوان جهت ذبح رو به قبله خوابانده شود، این دعا خوانده شود: إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِینَ [الأنعام : ۷۹]؛ قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُكِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ [الأنعام : ۱۶۲] و بعد از ذبح نمودن این دعا را بخواند: اللَّهُمَّ تَقَبَّلْهُ مِنِّی كَمَا تَقَبَّلْتَ مِنْ حَبِیبِك مُحَمَّد وَخَلِیلِكَ ابراهیمَ عَلَیْهِمَا الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ.
یعنی: این قربانی را از من قبول فرما، چنان كه قربانی حبیب خود حضرت محمد صلى الله علیه وسلم و خلیل خود حضرت ابراهیم علیه السلام را قبول كردی.
و اگر قربانی از طرف دیگری باشد، به جای لفظ مِنِّی در دعای مذكور، اسم آن شخص را ذكر نماید: مِن فلان.
شرایط ذبح
- كسی كه به ذبح حیوان اقدام مینماید، باید عاقل، مسلمان یا اهل كتاب باشد. البته ذبح قربانی به شخص اهل كتاب واگذار نشود. اگر فردی نابالغ بود، یا معتاد بود، ولی بر توانایی كشتن قربانی را داشت، و مسائل ذبح را میدانست، ذبیحهاش حلال است.
- عمداً بسم الله را ترك ننماید. با ترك بسم الله به صورت عمدی، حیوان حلال نمیگردد؛ اما اگر به صورت سهوی و فراموشی آن را ترك نمود، ذبیحه حلال است.
٭ مستحب است كه در وقت ذبح بگوید: بسم الله، الله اكبر.
٭ بین تسمیه و ذبح فاصله نیاندازد.
٭ قصدش از تسمیه، ذبح حیوان باشد، اگر نیت وی از تسمیه چیزی دیگر باشد، حلال نمیگردد.
۳٫ دو شاهرگ، حلق و مری حیوان را ببرد، اگر سه تا را برید، كفایت میكند، ولی بهتر همان است كه هر چهار تا را قطع كند.
٭ مستحب است كه در بریدن رگها شتاب ورزد.
برخی از نكات ذبح
٭ ذبح حیوان توسط زن و مرد، یا گنگ، یا شخص جنب درست است.
٭ ذبح حیوان توسط كسی كه ختنه نشده، درست است.
٭ ذبح حیوان توسط شخص نابینا به علت بیاحتیاطی كه ممكن است از وی سربزند، مكروه تنزیهی است.
٭ مستحب است كه هم شخصی كه ذبح میكند و هم حیوان هر دو به طرف قبله باشند.
وسیلهی ذبح:
ذبح نمودن با هر چیز تیزی مانند: كارد، سنگ تیز، نی و … درست است. ذبح نمودن با دندان و ناخنی كه در بدن انسان باشند، حلال نیست، اگر از بدن انسان جدا شدهاند، ذبح با آن مكروه است؛ زیرا ذبح به كُندی انجام میگیرد و بر اثر آن حیوان اذیت میشود. همچنین ذبح با استخوان و شاخ حیوانات مكروه است.
عَنْ عَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی أُرْسِلُ كَلْبِی فَآخُذُ الصَّیْدَ فَلاَ أَجِدُ مَا أُذَكِّیهِ بِهِ فَأَذْبَحُهُ بِالْمَرْوَةِ[۵]وَبِالْعَصَا. قَالَ: «أَنْهِرِ الدَّمَ بِمَا شِئْتَ وَاذْكُرِ اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ»[۶]
عدی بن حاتم گوید: گفتم: ای رسول خدا! من سگ شكاریام را میفرستم و شكاری را میگیرم، ولی كاردی را نمییابم كه با او آن را ذبح نمایم، لذا با سنگ تیز و با عصا[۷] ذبح نمایم. فرمود: با هر چیزی كه میخواهی خون را بریز و نام خدا را یاد كن.
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَفْوَانَ أَنَّهُ أَصَابَ أَرْنَبَیْنِ وَلَمْ یَجِدْ حَدِیدَةً یَذْبَحُهُمَا بِهِ فَذَكَّاهُمَا بِمَرْوَةٍ فَأَتَى النَّبِیَّ. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی اصْطَدْتُ أَرْنَبَیْنِ فَلَمْ أَجِدْ حَدِیدَةً أُذَكِّیهِمَا بِهِ فَذَكَّیْتُهُمَا بِمَرْوَةٍ أَفَآكُلُ؟ قَالَ: «كُلْ».[۸]
محمد بن صفوان روایت كرده كه وی دو خرگوش را شكار نمود و كاردی نیافت كه آن دو را ذبح نماید، پس آنها را با سنگی تیز ذبح نمود. سپس به نزد آنحضرت صلى الله علیه وسلم آمد و گفت: ای رسول خدا! من دو خرگوش را شكار نمودم، ولی كاردی نیافتم كه آنها را ذبح نمایم، لذا آنها را با سنگی تیز ذبح نمودم، آیا میتوانم از آنها بخورم؟ فرمود: بخور.
٭ ذبح حیوان با كاردی كه كُند است، مكروه است و پیش از ذبح باید كارد تیز شود.
عَنْ شَدَّادِ بْنِ أَوْسٍ قَالَ: قال رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم : «إِنَّ اللَّهَ كَتَبَ الإِحْسَانَ عَلَى كُلِّ شَیْءٍ فَإِذَا قَتَلْتُمْ فَأَحْسِنُوا الْقِتْلَةَ وَإِذَا ذَبَحْتُمْ فَأَحْسِنُوا الذَّبْحَ وَلْیُحِدَّ أَحَدُكُمْ شَفْرَتَهُ فَلْیُرِحْ ذَبِیحَتَهُ».[۹]
ابویعلی شداد بن اوس رضی الله عنه گوید: پیامبر خدا صلى الله علیه وسلم فرمودند: خداوند برخورد نیك بر هر چیز را واجب كرده، پس هر گاه حیوانی را كشتید، با حالتی درست و نیك كشتن را انجام دهید، و هر گاه خواستید حیوانی را ذبح نمایید، پس ذبح را به صورتی نیك انجام دهید و باید هر یك از شما كارد خود را تیز نماید و به حیوان راحتی برساند.
٭ كارد دور از چشم حیوان تیز گردد.
٭ حیوان در جلوی حیوانات دیگر ذبح نشود.
عَنْ عبدالله بن عمر رضی الله عنهما، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَمَرَ بِحَدِّ الشِّفَارِ وَأَنْ تُوَارَى عَنْ الْبَهَائِمِ وَإِذَا ذَبَحَ أَحَدُكُمْ فَلْیُجْهِزْ.[۱۰]
رسول الله صلى الله علیه وسلم به تیز نمودن كاردها و پنهان كردن آن از حیوانات دیگر دستور داده است و هر گاه كسی از شما خواست حیوانی را ذبح نماید، پس زود این كار را انجام دهد.
٭ در هنگام ذبح، حیوان را به سوی قبله بگرداند.
٭ سنت است كه شتر در حالت ایستاده در حالی كه زانوی چپش بسته شده باشد، نحر شود. ذبح نمودن شتر مكروه تنزیهی است.
٭ گوسفند و گاو ذبح شوند.
٭ حیوان قربانی به خوبی و با آرامی به سوی كشتارگاه برده شود.
عن بن سیرین قال رأى عمر بن الخطاب رجلا یسحب شاة برجلها لیذبحها فقال له: وَیلَكَ قُدها إلى الموت قوداً جمیلاً.[۱۱]
٭ پیش از ذبح به حیوان آب داده شود.
٭ تا وقت ذبح كارد را از چشم حیوان دور نگاه دارد.
٭ گوسفند و گاو را به آرامی بر پهلوی چپ بخواباند و كارد را با دست راست بگیرد و با دست چپ سرش را نگاه دارد. پای راستش را آزاد بگذارد و دو دست و پای دیگرش را ببندد.
٭ شكستن گردن و به طور كامل جدا كردن سر حیوان پیش از سردن شدن مكروه است.
٭ مستحب است كه حیوان بعد از ذبح مقداری گذاشته شود تا سرد گردد و همهی اعضایش آرام گیرد و زندگی از همهی بدنش رخت بربندد. اقدام به پوست كردن و بریدن دست و پای آن پیش از سرد شدن مكروه است.
قسمتهایی از حیوان كه خوردنش روا نیست
عَنْ مُجَاهِدٍ أَنَّهُ قَال: كَرِهَ رَسُول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم مِنَ الشَّاةِ: الذَّكَرَ، وَالأُْنْثَیَیْنِ، وَالْقُبُل، وَالْغُدَّةَ، وَالْمَرَارَةَ، وَالْمَثَانَةَ، وَالدَّمَ.[۱۲]
بنابر این، آن چه خوردنشان از حیوان مذبوحه درست نیست، هفت عضواند:
۱٫ خون مسفوح (روان)؛
۲٫ ذكر؛[۱۳]
۳٫ خصیتین؛[۱۴]
۴٫ قُبُل؛[۱۵]
۵٫ غُده؛[۱۶]
۶٫ مثانه؛[۱۷]
۷٫ مراره (كیسهی صفراء).
خوردن خون مسفوح حرام و خوردن شش مورد دیگر مكروه تحریمی است؛ زیرا این شش مورد در كنار خون كه حرام قطعی است، ذكر شدهاند.
به قلم: مولوي عبدالستار حسين بر
[۱] . صحیح مسلم (۱۹-۱۹۶۷)؛ سنن ابی داود (۲۷۹۲)؛ مسند الامام احمد (۲۴۴۹۱).
[۲] . علامه شاه عبدالحق محدث دهلوی در اشعة اللمعات نوشته است: تضحیه چنان كه به معنی ذبح كردن است، به معنی خورانیدن طعام در وقت ضحى نیز آمده، این جا به این معنی است.
[۳] . صحیح البخاری (۵۵۵۸، ۵۵۶۴، ۵۵۶۵)؛ صحیح مسلم (۱۹۶۶)؛ مسند الامام احمد (۱۲۷۳۶، ۱۲۸۳۰، ۱۳۲۰۲، ۱۳۳۲۳، ۱۳۶۸۱، ۱۳۷۱۴، ۱۳۸۷۶).
[۴] . نصب الرایة لأحادیث الهدایة (۴/۲۱۹)؛ السنن الصغیر بیهقی (۱۴۲۶)؛ المعجم الاوسط (۲۵۰۹)؛ الضعفاء الكبیر للعقیلی (۵۵۵).
[۵] . مروه: سنگ سفید براق كه میجهد از وی آتش، مراد این جا سنگ است مطلقاً. اشعة اللمعات: ۳/۴۸۹٫
[۶] . سنن النسائی (۴۳۰۴)؛ مسند الامام احمد (۱۸۲۸۸)؛ سنن ابی داود (۲۸۲۴)، سنن ابن ماجه (۳۱۷۷).
[۷] . ذبح با عصا درست نیست؛ زیرا عصا بیشتر سبب كوبیدگی و خفگی میشود و به زحمت پوست حیوان را پاره میكند. در برخی روایات به جای عصا، «شُقَّةِ الْعَصَا» آمده كه به معنی تكهها شكسته شده از چوب و عصا است، در این صورت چون لبههای آن تیز است، ذبح با آن روا است.
[۸] . سنن النسائی (۴۳۹۹)؛ سنن ابن ماجه (۳۲۴۴).
[۹] . صحیح مسلم: (۱۹۵۵) باب الامر باحسان الذبح؛ مسند احمد (۱۷۱۵۴)؛ ابوداود ۲۸۱۷؛ ابن ماجه (۳۱۷۰)؛ ترمذی (۱۴۰۹)؛ سنن نسائی (۴۴۰۵، ۴۴۱۱، ۴۴۱۲، ۴۴۱۳).
[۱۰] . سنن ابن ماجه (۳۱۷۲)؛ مسند الامام احمد (۵۸۶۴)؛ السنن الكبرى للبیهقی: ۹/۲۸۰٫ صححه الألبانی فی صحیح الترغیب و الترهیب و ضعفه فی صحیح و ضعیف سنن ابن ماجه و ضعف الشیخ شعیب الارنؤوط اسناد الامام احمد.
[۱۱] . مصنف عبدالرزاق: ۴/۳۹۳ (۸۶۰۵). اسناده ضعیف.
[۱۲] . السنن الكبرى للبیهقی: ۱۰/۷، طبع دائرة المعارف العثمانیة.
[۱۳] . ذكر: نرینه، آلت تناسلی نر.
[۱۴] . خصیتین: دو تا خایهی نر.
[۱۵] . قبل: اندام تناسلی پیش مادهها.
[۱۶] . غده: دانه یا پاره گوشتی سفت كه میان پوست و گوشت بدن انسان پدید آید و باعث بیماری شود.
[۱۷] . مثانه: آبدان، محلی كه ادرار در آن جمع میشود.