چه باید کرد؟

راه تحقق و عملیکردن اسلام در جامعه چگونه است؟
پذیرفتیم که اسلام، بهترین نظام روی زمین است و شرایط تاریخی، جغرافیایی و بینالمللی باعث میشود که اسلام تنها راهرسیدن به عزت، کرامت و عدالت اجتماعی باشد. اما امروزه در دنیایی که با تمام وجود با دعوت اسلامی مقابله میکند و در سایهی حکام ظالمی که بر آن حکومت میکنند که همانند دشمنان خارجی یا حتی شدیدتر از آنها در داخل سرزمینهای اسلامی با اسلام مبارزه میکنند، راه تحقق اسلام در جامعه چیست؟ راه حل این مسأله کدام است؟
تنها راهی که برای هر دعوتی باقی میماند ایمان است.
فقط عاملی میتواند دنیای امروز و آینده ما را اصلاح کند که اصلاحکنندهی مسلمانان اولیه باشد.[1]
ما امروزه با همان وضعیتی روبهرو هستیم که مسلمانان صدر اسلام در آن به سر میبردند. مسلمانان گروه اندکی بودند که در مقابل بزرگترین امپراتوریهای تاریخ یعنی امپراتوری روم در شمال و امپراتوری ساسانی در شرق مقاومت میکردند. توان نظامی این دو امپراتوری اعم از نیروی انسانی، تجهیزات، اموال، فنون جنگی، تجربه نظامی و سیاسی چندین برابر امکانات مسلمانان بود.
با این وجود معجزهای روی داد که در حقیقت بزرگترین معجزهی تاریخ بود.
آری! این گروه اندک از مسلمانان توانست بر دو امپراتوری ساسانی و روم پیروز شود و در کمتر از نیم قرن هردو را از صحنهی وجود محو کند و قدرت و سرزمین آنها را به ارث ببرد و دامنهی قدرت و نفوذ آن بر سرزمینهای پهناوری از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام گسترش یافت.
این امر چگونه به وقوع پیوست؟
هیچکدام از مکتبهای مادی و اقتصادی تاریخ قادر به تجزیه و تحلیل چگونگی وقوع این رویداد بزرگ نیست. تنها عامل ایمان میتواند این امر را توجیه کند؛ ایمانی که آن افراد را وامیداشت که از خود بپرسند: آیا میان من و بهشت فاصلهای جز این وجود دارد که من این مرد [کافر] را بکشم یا او مرا بکشد؟ سپس به میدان مبارزه میشتافت؛ گویی به سوی مجلس عروسی میشتابد یا میگفت: «آیا برای ما مسلمانان چیزی جز یکی از این دو فرجام نیک (شهادت یا پیروزی) انتظار دارید؟»[2] سپس به سوی میدان مبارزه میشتافت تا به یکی از این دو نتیجهی خوشایند دست یابد. آری! این تنها راه است و هیچ جنبش و دعوتی، راهی جز این ندارد.
***
بعضی از افراد مخلص از روی دلسوزی و گروهی خیانتپیشه نیز برای تخریب روحیهی مسلمانان همواره سؤال میکنند هر کاری را میتوان با اسلحه به پیش برد. اما شما که سلاح و نیرویی ندارید!
آری! ما به اسلحه و ابزار جنگی نیازمندیم، اما نباید فراموش کنیم که نیاز اولیهی ما سلاح نیست و همچنین این عامل به تنهایی برای رسیدن به پیروزی کافی نیست. در جنگ جهانی دوم ایتالیاییها سریعترین و مرگبارترین اسلحهها را در اختیار داشتند. با این وجود هرگز روی پیروزی را به خود ندیده و در هیچ میدانی پایداری نکردند. بلکه آنها در فرار از میدان جنگ از یکدیگر پیشی میگرفتند و از ترس کشتهشدن، در مقابل پذیرفتهشدنشان به عنوان اسیر از سوی دشمن، اسلحههایشان را به آنها تحویل میدادند! آنها از نظر تجهیزات نظامی کمبودی نداشتند بلکه فاقد ایمان و روحیهی معنوی بودند.
همچنین باید یادآور شد که کمتر از 100 نفر فدایی در کانال سوئز که هر شب فقط 5 یا 6 نفر از آنها به مأموریت میرفت استعمار پیر انگلستان را به ستوه آورده و نیروهایشان را وادار به فرار کردند. آنها سلاحهای مرگبار و سنگین، هواپیما و تانک نداشتند. بلکه فاقد مسلسل، تفنگ و توپهای پیشرفته و سریع بودند. اما به جای آن ایمانی قوی داشتند که با روحیهای همچون آن گروه اندک از مسلمانان اولیهی مصدر اسلام زندگی میکردند که در راه خدا، با دشمنان میجنگیدند که گاهی در این راه کشته میشدند. به همین دلیل امپراتوری پیر را به ستوه آورده بودند.
هیچکس نباید ادعا کند که راه ادامهی حرکت و دعوت با فرشی از گل آراسته شده است. هرگز چنین نیست. بلکه راه، بسیار دشوار است و برای رسیدن به هدف، عرقِجبین، خونِدل و اشکِچشم لازم است. هر حرکتی نیاز به فداکاری دارد و بدون وجود آن، پیروزی به دست نمیآید. هدفی که ما در پیش رو داریم، یعنی عزت، کرامت و عدالت اجتماعی، قطعاً نیاز به فداکاری دارد.
به هرحال اکنون در راه تلاش برای رسیدن به هدف، مجبور به پرداخت هزینههایی هستیم که قطعاً میزان آن بیش از مقداری نیست که باید در خواری، فقر، بدبختی و پذیرش ذلت بپردازیم.
آیا فراموش کردهایم از اینکه در جنگ گذشته[3] چقدر کشته دادیم؟ و چند هزار نفر از مردم منطقه زیر چرخهای ماشین جنگی متفقین کشته شدند؟ به ناموس چند انسان تجاوز شد؟ چه مقدار از اموال و داراییهایمان غارت شد؟ سرانجام چه شد؟ چرچیل با گستاخی فراوان و تحقیر خطاب به ما گفت: «ما در جنگ از شما حمایت کردیم. پس باید هزینهی آن را بپردازید».
تا دیروز غرب میخواست ملتهای منطقه را و ارد پیمان مشترک دفاعی کند و با این اقدام به ظاهر دوستانه نیم میلیون نفر از جوانان ما را بسیج کند تا سلاحهای مرگبارش را پیش از سفیدپوستان آمریکایی و انگلیسی بر روی آنان آزمایش کند و سپس در پایان جنگ چه پیروز شود یا شکست بخورد جنازههایمان را لگدمال کند.
آری! حال که آدمی ناگزیر باید بمیرد چرا در راه خواری و ذلت جان بسپارد؟ چرا باید نیم میلیون جوان مسلمان فدای اهداف متفقین شوند؟ چنانچه در راه اسلام نیممیلیون نفر جان خود را فدا کنند هرگز بر روی زمین یک طاغوت سرکش باقی نخواهد ماند و استعمار صلیبی از صحنهی گیتی برچیده خواهد شد.
آری! ایمان راه واقعی رسیدن به هدف است.
***
گروهی از مسلمانان به علت انتشار کمونیسم از اسلام ناامید شدهاند. اما باید پرسید چه چیزی باعث ناامیدی آنها شده است؟ وضعیت برای اسلام تغییر چندانی نخواهد کرد. مناطقی که امروزه کمونیسم بر آنها حکمرانی میکند همان کشورهای صلیبی سابق هستند که همواره با اسلام دشمنی میکرد.
شوروی که امروزه رژیم کمونیستی در آن برپاست، همان کشوریست که پیش از پیدایش این مکتب در آن، قبایل و اقلیتها را علیه کشورهای مسلمان تحریک میکرد تا در آنها فتنه و آشوب به وجود آورد. پس چه چیزی تغییر کرده است؟
هیهات! وضعیت ما هیچگونه تفاوتی با گذشته ندارد.
امروزه موضعگیری ما نسبت به شرق و غرب همان دیدگاه مسلمانان صدر اسلام نسبت به امپراتوری روم و ساسانی است. همچنین تردیدی نداشته باشید که سرنوشت همهی حاکمان ستمگر در کشورهای اسلامی نابودی و زوال است.
چه کسی میتوانست تصور کند که روزی ملک فاروق از تخت سلطنت به زیر آورده شود؟
امری که یکبار اتفاق افتاده امکان تکرار آن فراوان است.
این بیداری اسلامی را –که از طریق اسلام و نه سرسپردگی و نوکری غرب و شرق در پی دستیابی به عدالت اجتماعی است– دست کم نگیرید!
تردید نداشته باشید که اسلام با وجود آن که ضربههای سهمگینی بر آن وارد شده است، در همه جا در حال نیروگرفتن و قدرتمندشدن است. زیرا طبیعت امور تولد دوبارهی اسلام را نوید میدهد. زیرا امروزه اسلام در زندگی بشر نقش عمدهای ایفا میکند که تأثیر و نیروی آن، کمتر از نقش آن در آغاز ظهور آن نبوده است.
به وجودآمدن نظام و دنیای جدید، تحت تأثیر نیروهای مادی یا دیالکتیک اقتصادی نخواهد بود. بلکه در آن نیروهای مادی و معنوی در کنار هم به ایفای نقش خواهند پرداخت و جهانی که در مادیگرایی غرق شده و روح تشنهاش هرگز سیراب نشده و آرامش خود را از دست داده و بلکه به جدال همیشگی گرفتار است باید روزی به سوی نظامی بازگردد که نه تنها از عوامل مادی غافل نخواهد بود، بلکه به جنبهی روحی و معنوی نیز اهمیت فراوانی خواهد داد. آری! جهان باید روزی به سوی اسلام بازگردد.
بیتردید راهرسیدن به چنین هدفی هموار نخواهد بود. بلکه باید مانند مسلمانان صدر اسلام بسیار فداکاریها و رسیدن به پیروزی در زمین و آسمان توسط پروردگار تضمین نشده است که میفرماید:
﴿وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴾ [الحج: 40].
«بیتردید خداوند کسی را که به او کمک کرده باشد یاری خواهد کرد. قطعاً خداوند بسیار نیرومند و شکستناپذیر است».
(شبهات پيرامون اسلام)
____________________
1- این جمله از مالک بن انس (یکی از امامان فقهی اهل سنت) نیز روایت شده است. (مترجم)
2- بخشی از ترجمهی آیهی 52 سورهی توبه.
3- منظور مؤلف جنگ جهانی دوم است. (مترجم)
نویسنده: محمد قطب
مترجم: عبد الباسط عیسی زاده